الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

میراث شهر رزهای زرین در انتظار اعتبار

بقعه پیر تاکستان نیازمند مرمت

حسین زندی


تاکستان ازجمله شهرهایی است که باوجود دارا بودن آثار و اماکن بسیار تاریخی و طبیعی کمتر مورد توجه واقع شده است. این شهرستان در30 کیلومتری جنوب غربی قزوین قرار دارد و با 35 هزار هکتار باغ انگور یکی از مهم‌ترین شهرهای تولید انگور کشور به شمار می‌رود و با داشتن ده‌ها تپه و بنای تاریخی یکی از مناطق شگفت‌انگیز کشور است.
زبان بیشتر مردم شهر تاکستان، تاتی است که از بقایای زبان پهلوی میانه به شمار می‌رود. روستاهای اطراف این شهر نیز به زبان‌های آذری، تاتی و در مواردی کردی و لکی صحبت می‌کنند. هرگروه آداب، آیین و باورهایی زیبایی را از روزگاران کهن با خود حفظ کرده‌اند. گفته می‌شود کردهای منطقه در دوره زندیه از کرمانشاه به اطراف قزوین کوچ کرده‌اند و با دیگر ساکنان منطقه در آرامش زیسته‌اند.
یکی از بناهای تاریخی تاکستان بقعه پیر است. این بنا دارای یک گنبد دوپوش و ساختمانی به شکل مکعب‌مستطیل است. باستان‌شناسان قدمت بنا را با توجه به گچبری‌ها، کاشی‌ها و نوع معماری به دوره سلجوقیان نسبت می‌دهند. برخی هم گفته‌اند این بنا روی آتشکده‌ای قدیمی در دوره سلجوقیان ساخته شده و کاربری نیایشگاهی داشته تا جایی که هنوز مردم محلی به آن آتشکده می‌گویند.
محمدطاهر خوانی، دوستدار میراث فرهنگی در تاکستان می‌گوید: تاکستان پیشینه‌ای کهن دارد و این قدمت را براساس زبان و گویش مردم نیز می‌توان دریافت. آثاری مانند میل خرم‌آباد تاکستان، قلعه دختر و بنای پیر یا آتشکده نمونه‌ای از میراث به جای مانده از گذشتگان است. در این شهرستان بیش از 300 اثر شناسایی شده که نیازمند توجه مسئولان است. آتشکده پیر یکی از آثاری است که مورد احترام مردم بوده و می‌تواند در جذب گردشگر در این شهر مورد توجه قرار گیرد. اما مرمت مناسبی روی این بنا انجام نشده و حتی هنگام مرمت بخشی از بنا آسیب دیده است. برای حفظ این بنا در آغاز باید مرمت و بازسازی درستی انجام شود. این مکان در طول سال تنها 20 روز در تعطیلات نوروز برای بازدید بازگشایی می‌شود و دیدن آن بیش از 11 ماه برای گردشگران میسر نیست.
در همین رابطه فاطمه سلیمانی، کارشناس گردشگری در تاکستان و راهنمای بقعه پیر می‌گوید: این بنا به بقعه پیر معروف بوده و مربوط به دوره سلجوقی است که حدود 70 سال پیش به ثبت ملی رسیده است. بخشی از آن توسط کارشناسان و مرمت‌گران استان قزوین مرمت شده که این کار باعث آسیب دیدن بنا شده و حالت اصلی خود را از دست داده است. دودکش‌های آتشکده نابود شده اما قسمتی که توسط کارشناسان اصفهانی مرمت شده، قابل قبول است و بخش عمده آن به‌خصوص در قسمت گنبد‌ها در انتظار اعتبار برای مرمت است.
سلیمانی می‌گوید: سردر این بنا دارای کتیبه‌ای بزرگ بوده که در دهه 40 خورشیدی به سرقت رفته است. گفته می‌شود متن کتیبه با این مضمون بوده که اینجا مکانی است که زمین آباد دارد، درختان فراوان دارد و آب فراوان برای کشاورزی دارد. همین‌طور باید گفت هفت نیم‌ستونی که در کنار در آن قرار دارد مربوط به امشاسبندان است که در دو طرف تکرار شده است. بارها به سرداب این بنا هم دستبرد زده‌اند و شایعات زیادی هم در مورد اشیای این بنا گفته شده است که امروز به خاطر وجود سارقان روی سرداب پوشیده شده است.
این کارشناس گردشگری می‌گوید: تمامی اطراف بنا با فاصله نزدیک به یک متر از سطح زمین تا کف باز است؛ به دلیل اینکه هوا در آن جریان پیدا کند و نم و رطوبت به آن نفوذ نکند. طبق آنچه تا به حال گفته شده این بنا آتشکده بوده و ارتباطی به اماکن مذهبی ما ندارد. به نظر می‌رسد با توجه به گچبری‌ها و معماری داخل بقعه، زمان ساخت آن مربوط به سلجوقیان باشد. نمونه معماری این بنا در منطقه وجود ندارد.
گفته می‌شود باز‌سازی اساسی در دوره سلجوقیان روی این بنا صورت می‌گیرد و کاربری بنا تغییر پیدا می‌کند اما همچنان بین مردم منطقه از احترام ویژه‌ای برخوردار است.
این راهنمای گردشگری در پایان می‌گوید: از ویژگی‌های این بنا این است که سقف آن دوپوش است. همچنین در گچبری‌های داخل بنا از شکل‌ها و نمادهایی از برگ، شاخه و خوشه‌انگور استفاده شده است. این مساله نشان می‌دهد انگور اهمیت بسیاری از گذشته تا امروز بین مردم منطقه داشته است. ما امیدواریم هرچه زودتر بقعه پیر و دیگر بناهای شهرستان تاکستان مرمت شود و به صورت دائمی مورد بازدید گردشگران و شهروندان قرار گیرد.
محلی‌ها چه می‌گویند؟
یکی از ساکنان اطراف بقعه می‌گوید: در گذشته اطراف بنا قبرستان بود و در این بنا همیشه بسته بود. من که 80 سال است در این محله زندگی می‌کنم اولین بار است وارد اینجا می‌شوم. او می‌گوید: اسم اینجا پیر است. چندین‌بار سیل آمده و همه ساختمان‌های اطراف خراب شده، اما اینجا تخریب نشده است. اینجا آنقدر قدیمی است که تا به حال 10 نگهبان را پیر کرده است.
وقتی قبرستان قدیمی خراب و به جای آن پارک درست شد تنها قبر سیدحسین و سیدفضل‌الله باقی ماند که بعدها بر آن یک گنبد ساختند و حالا مردم می‌آیند در اینجا شمع روشن می‌کنند.
تاکستان با داشتن آثار طبیعی و تاریخی کهن، فرهنگی غنی و آیین‌های زیبا مانند جشن انگور می‌تواند به یک منطقه با مسیر گردشگری در استان قزوین تبدیل شود، اما آثاری مانند قلعه‌دختر، میل خرم‌آباد، تپه خله کوه، تپه نرگه و حتی امامزاده‌ها و بقاع متبرکه از وضعیت خوبی برخوردار نیستند. درصورتی که این وضعیت ادامه پیدا کند ممکن است به‌زودی بخش بزرگی از 300 اثر شناسایی شده تاکستان نابود شود.
آموزش و آگاه‌سازی جوامع محلی و تغییر نگرش شهروندان نسبت به آثار و اشیای تاریخی در کنار حمایت و برنامه‌ریزی مسئولانه مدیران لازمه نجات آثار کم‌نظیر این شهرستان است تا در کنار شهر قزوین هویت خود را بازیابد. 

http://farheekhtegan.ir/fa/news/10788 

شماره : 131 | تاریخ: 1393/02/27

طاق شیرین و فرهاد یا توالت عشایر

نگاهی به وضعیت بحرانی یکی از آثار ساسانی استان ایلام

یادگاری نویسی بر طاق شیرین و فرهاد 

http://farheekhtegan.ir/fa/news/10486 


شماره : 125 | تاریخ: ۲۲/۲/۹۳

حسین زندی


استان ایلام با اینکه یکی از پرجاذبه‌ترین نقاط کشور است، درمقایسه با دیگر استان‌ها کمتر مورد توجه گردشگری و گردشگران بوده است. عواملی مانند حملات صدام در طول هشت سال جنگ تحمیلی، نبود دسترسی جاده‌ای مناسب، کم‌توجهی به میراث فرهنگی منطقه و... باعث شده این استان ناشناخته‌تر از سایر مناطق کشور برای گردشگران بماند. باوجود صدها اثر و مجموعه تاریخی و طبیعی در این استان، ازطرف مسئولان سازمان میراث فرهنگی توجه چندانی به این خطه از سرزمین پهناور ایران نمی‌شود. همچنین مناطق گردشگری استان بضاعت اندکی دارند و خدمات ارائه شده نمی‌تواند گردشگران را راضی نگه دارد.
طاقی برای قضای حاجت
در میان آثار تاریخی موجود در ایلام، طاق شیرین و فرهاد در 35 کیلومتری غرب شهرستان ایوان در منطقه کوشک‌کنار در مسیر ایوان به سومار واقع شده است. این اثر در میان دره‌ای زیبا با طبیعتی شگفت‌انگیز کنار رودخانه فصلی کوشک قرار گرفته است. طاق‌شیرین و فرهاد مربوط به دوره ساسانیان است که در دل تپه‌ای سرسبز در دو بخش زیرزمینی و بیرونی ساخته شده است. قسمت زیرزمینی بنا به صورت خشکه‌چین از سنگ‌های تراشیده شده و صیقل‌خورده ساخته شده است. این قسمت دارای طاق منحصربه‌فردی است و بخش بیرونی‌ای که روی بام طاق قرار گرفته، یادآور مقبره کورش است. با اینکه در این بخش تنها چهار ردیف از سنگ‌چین پلکانی‌اش باقی مانده است اما همچنان مانند نگینی در منطقه می‌درخشد. ویژگی این بنا که در زمینی به مساحت 90/2 در 20/3 متر احداث شده ، تغییر حالت طاق بنا از شکل هلالی به مسطح است. دیگر اینکه در تمامی سازه از هیچ‌گونه ملاتی استفاده نشده است. همچنین در کنار آن گورستانی قرار دارد که به نظر می‌رسد قدمت چندانی ندارد و گفته می‌شود محل دفن مردگان عشایر منطقه است. در ورودی طاق در جبهه شرقی قرارگرفته و برای وارد شدن باید به صورت نشسته داخل شد، اما این روزها هیچ گردشگری رغبت نمی‌کند وارد آن شود، چون علاوه‌بر حکاکی‌ها، یادگاری‌نویسی‌ها و تخریب‌هایی که در سال‌های گذشته صورت گرفته، اکنون عشایر از آن به‌عنوان توالت استفاده می‌کنند.
کسی به فکر شیرین و فرهاد نیست
با اینکه این اثر در فهرست آثار ملی ثبت شده است و معرفی آن در نقشه گردشگری استان ایلام آمده، اما هیچ‌گونه خدماتی از سوی اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان ایلام در اختیار گردشگران قرار نمی‌گیرد. سیامک فتاحی، دوستدار میراث فرهنگی در منطقه می‌گوید: اثری که به‌عنوان جاذبه گردشگری معرفی می‌شود آبروی گردشگری است و باید حفظ شود. وقتی مکانی را در نقشه گردشگری معرفی کرده و مسافران را به آن نقطه دعوت می‌کنند لازم است خدماتی برای گردشگران در نظر بگیرند. سرویس بهداشتی و راهنما از نیازهای اولیه اماکن گردشگری است که متاسفانه در بیشتر نقاط کشور نادیده گرفته می‌شود. دبیر انجمن ژین و ژینگه زاگرس درباره طاق شیرین و فرهاد می‌گوید: این اتفاق باعث تاسف و بی‌احترامی به گردشگران است. در اینجا دو مساله وجود دارد؛ یکی اینکه اگر هنوز از شیوه دامپروری سنتی استفاده می‌کنیم که باعث نابودی طبیعت می‌شود، حداقل نهاد متولی عشایر یک توالت صحرایی در اختیار هر گروه از عشایر قرار دهد. دیگر اینکه مدیران میراث فرهنگی چگونه از کنار چنین مسائل عجیبی به راحتی می‌گذرند. ما از طرفی ورود گردشگر به‌ویژه گردشگر خارجی را ضرورت این صنعت در ایران می‌دانیم و از طرف دیگر حتی به نکات اولیه گردشگری توجهی نمی‌کنیم. من از مسئولان می‌پرسم چنین اتفاق‌هایی را در مقابل چشمان گردشگران خارجی چگونه توجیه خواهید کرد؟
کسی از ارزش اقتصادی طبیعت نمی‌داند
محمد فیضی، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی در ایلام و فعال محیط‌زیست می‌گوید: سازمان میراث فرهنگی بدون توجه به داشته‌ها و زیرساخت‌های گردشگری به تبلیغ این صنعت می‌پردازد. این مساله یکی از مشکلات صنعت گردشگری ایران است. مساله دیگری که در اینجا مورد غفلت واقع شده، اکولوژی و طبیعت منطقه است. اگر از اکولوژی شناخت داشته باشیم، می‌توانیم مدیریت مناسبی هم داشته باشیم. اگر طبیعت حفظ شود آثار باستانی، تاریخی و گردشگری هم باقی خواهد ماند. امروز به دلیل نبود مدیریت اکولوژیکی، جنگل‌ها، رودها و کوه‌های زاگرس در حال نابود شدن هستند. فیضی ادامه می‌دهد: برای جلو‌گیری از تخریب چنین آثاری باید به ریشه این نابودی‌ها توجه کرد. در تمامی دنیا مانند برزیل، استرالیا و کانادا دامداری سنتی از میان رفته، چون در روش مکانیزه هم محصول بهتری عاید کشاورزان می‌شود و هم طبیعت حفظ می‌شود، اما ما نه‌تنها به کیفیت محصول توجه نمی‌کنیم، بلکه طبیعت را نابود هم می‌کنیم و میراث و سرمایه‌های فرهنگی را مورد بی‌مهری قرار می‌دهیم. ما در ایران هنوز به ارزش اقتصادی سرمایه‌ای مانند کوه‌های زاگرس پی نبرده‌ایم. جنگل‌های بلوط، کوه‌ها و چشمه‌ها میراث فرهنگی و طبیعی زاگرس هستند که ارزش اقتصادی دارند. اما متاسفانه این روزها در ارتفاع دوهزار متری درختان کهن را از ریشه می‌کنند و گندم می‌کارند. با انجام این کارها در عرض چند سال خاک کوه‌ها شسته می‌شود و در نتیجه باعث سیلاب و گرد وغبار می‌شود.
این عضو انجمن یاوران محیط‌زیست سیمره می‌گوید: باید توجه داشت که طبیعت زاگرس همیشه تمدن‌ساز بوده است. منطقه‌ای که طاق شیرین و فرهاد ایلام در آن واقع شده ییلاق شاهان ساسانی بوده است. اگر ساسانیان اینجا را انتخاب کرده‌اند به خاطر وجود طبیعت خاص منطقه است که ما نباید آن را نابود کنیم. این نکته را نباید فراموش کرد که ضرورت توجه به گردشگری با نگرش اکولوژیکی اجتناب‌ناپذیر است و اکوتوریسم بدون نظارت صحیح نابود‌کننده است. استان ایلام ظرفیت‌های مناسبی در کنار دیگر استان‌های زاگرس‌نشین در زمینه گردشگری دارد. اگر در معرفی و ترویج گردشگری به مساله توسعه پایدار توجه شود موفق خواهیم بود، اما اگر رویکرد فعلی که در جهت نابودی محیط‌زیست و گردشگری است ادامه یابد ما حرفی برای گفتن در این زمینه نخواهیم داشت. امیدواریم برای منطقه برنامه مناسبی را تدوین کنند تا شاهد چنین رویدادهایی نباشیم.

مراسم پیر شالیار در اورامان تخت به‌خاطر حضور گردشگران برگزار نشد

مراسم پیر شالیار در اورامان تخت به‌خاطر حضور گردشگران برگزار نشد

می خواهیم روستا بمانیم 

 http://farheekhtegan.ir/fa/news/9891 


شماره : 119 | تاریخ: ۱۵/۲/۹۳

حسین زندی


آیین «کومسای» مراسمی است که هرساله در نزدیک‌ترین جمعه پیش از نیمه‌اردیبهشت در شهر اورامان تخت استان کردستان برگزار می‌شود. روز جمعه 12 اردیبهشت امسال نیز هزاران نفر از علاقه‌مندان و گردشگران، همچنین پیروان پیر شالیار اورامی به اورامان آمده بودند تا این روز را جشن بگیرند، اما مراسم برگزار نشد و میهمانان پیر شالیار اورامی نتوانستند به آرزوی خود برسند. گفته می‌شود مخالفت ماموستای اورامان به علت حضور زن‌های غیربومی در این مراسم بود. مراسم بهاره پیرشهریار اورامی مربوط به سنتی است که پیر شالیار در آن به‌عنوان حکم و برنامه‌ریز در یک نشست عمومی با بزرگان منطقه به مشکلات دهقانان و کشاورزی مردم منطقه می‌پرداخته است. صدها سال است در بزرگداشت این نشست ساکنان اورامان آیین‌های این روز را گرامی می‌دارند. محمد میرزایی یکی از اهالی اورامان می‌گوید: ماموستا (شیخ) به خاطر حضور زن‌ها در مزار پیر شالیار با اجرای مراسم مخالفت می‌کند. ماموستا ظاهرا با عمومی شدن مراسم مخالف است. چون معتقد است این مراسم برای حل مشکلات مردم و برنامه‌ریزی روستا بوده و مردم دیگر نیاز به ریش‌سفید و برنامه‌ریز ندارند و نیازی هم به اجرای این مراسم برای آنها نیست. میرزایی می‌گوید: در این مراسم پس از گردآمدن مردم بر سر مزار پیر بزرگان و شیخ‌های محلی جمع می‌شوند و ماموستای بزرگ قصیده‌خوانی می‌کند و سپس دراویش و صوفی‌های منطقه برنامه ذکر را همراه دف‌نوازان اجرا می‌کنند. در این مراسم غذاهایی مثل دلمه و کلانه به صورت نذری بین میهمانان پخش می‌شود.
مراسم کومسای که قرار بود با شعار «احترام به فرهنگ جامعه میزبان و حفاظت از محیط‌زیست» برگزار شود، ناتمام ماند و با حاشیه‌هایی نیز همراه بود. نبود برنامه‌ریزی و ساماندهی مسافران، منظم نبودن پارکینگ، انباشت زباله و مناسب نبودن سرویس بهداشتی نه‌تنها باعث اعتراض مسافران شد بلکه داد میزبانان و ساکنان اورامان را نیز درآورد.
اورامان برای پذیرایی از گردشگران بودجه می‌خواهد
سیدصابر حسینی، شهردار اورامان تخت می‌گوید: مناطقی که گردشگر به آن مراجعه می‌کند هیچ‌وقت برای افراد راضی‌کننده نبوده است. باوجود اینکه تنها مدت دو سال از شهرشدن اورامان می‌گذرد اما بودجه، امکانات و سرفصل‌های اعتباری در نظر گرفته‌شده برای آن بسیار ناچیز است و جوابگوی انتظارات برنامه‌ها نیست. ما همیشه با کمبود بودجه دست و پنجه نرم می‌کنیم. حسینی می‌گوید: در اورامان با توجه به بافت تاریخی و طبیعی و نوع معماری‌ای که دارد، کار کردن سخت و هزینه‌بر است. باید توجه داشت مسئولیت مشکلات تنها با شهرداری نیست، اداره اوقاف و میراث فرهنگی نیز متولی اینجا هستند. مواردی مانند مشکل سرویس بهداشتی متوجه میراث فرهنگی نیز است. شهردار این شهر تاریخی ادامه می‌دهد: با توجه به ظرفیتی که اورامان دارد می‌تواند جمعیتی به مراتب بیشتر از آنچه امروز به اینجا آمده است را بپذیرد. شرایط توپوگرافی و طبیعی در اینجا بسیار خوب است اما امکانات و شرایطی برای نگهداری و اقامت گردشگر نداریم. وقتی امکانات نهادهای مسئول ضعیف باشد ارائه خدمات نیز ضعف خواهد شد. ما چون خدمات به مسافران ارائه نمی‌دهیم، برای بازدید‌کنندگان ورودی در نظر نگرفته‌ایم. درباره پارکینگ هم باید این مساله را در نظر گرفت که در طول سال تنها دو روز ما با ورود انبوه گردشگر روبه‌رو هستیم؛ نیمه بهمن ماه در مراسم عروسی پیر شالیار و امروز که جزء شلوغ‌ترین روزهاست؛ پس توان ساخت پارکینگ برای دو روز را نداریم اما محوطه‌ای را مسطح کرده‌ایم که صدها اتومبیل می‌توانند در آن پارک کنند. نکته دیگر اینکه تنها شهری که در آن جایگاه دفع زباله به صورت مکانیزه وجود دارد، اورامان تخت است. حسینی در ادامه می‌گوید: درحال حاضر این شهر گاز، سیستم فاضلاب و آب ندارد، با این شرایط عملا شهرداری خلع‌سلاح است چون من نمی‌توانم معبر شهر را درست و کوچه‌ها را سنگفرش کنم به این علت که هر هزینه‌ای صرف شود بیهوده است. مثلا یک سال اداره گاز اعتبار و بودجه دارد اما اداره آب ندارد. با توجه به اینکه اورامان زیرساخت ندارد کار عمرانی در آن بیهوده است. از طرفی هم اگر اورامان گازکشی داشته باشد شرایط از آنچه امروز می‌بینیم بدتر خواهد شد. من برای حل این مشکلات از طریق نماینده مجلس و فرمانداری پیگیری کرده‌ام، حتی نزد معاون عمرانی وزیر کشور هم رفته‌ام همه این دوستان می‌گویند انشاءالله حل می‌شود، ما هم چاره‌ای جز توکل به خدا نداریم.
می‌خواهیم اورامان روستا بماند
اما فرزاد نویدی، خبرنگار و دوستدار میراث فرهنگی در کردستان مخالف نظر شهردار اورامان است. او می‌گوید: تقریبا کردستان 1730 روستا دارد. در دولت نهم و دهم که اقدامات سیاسی همه مسائل را تحت‌الشعاع قرار داده بود برخی روستاها نیز از این سیاست آسیب دیدند. در این استان بیش از 10 روستا تبدیل به شهر شد. درحالی که قرار بود روستاهایی که بیش از 10 هزار نفر جمعیت دارند شامل این برنامه شوند اما در نهایت، روستاهایی با جمعیت بیش از سه هزار نفر قربانی این سیاست شدند؛ اورامان نباید شهر می‌شد. نویدی می‌گوید: ما بارها اعتراض کردیم اینجا را به روستا برگردانید. هیچ‌گونه زیرساختی برای شهر شدن در اینجا وجود ندارد. دیگر اینکه منطقه اورامان یک بافت پلکانی دارد و وقتی شهرداری ورود پیدا می‌کند این بافت‌ها نمی‌توانند مقاومت کنند و سازه‌های جدید جای بناهای بومی را می‌گیرد، در نتیجه بافت آن دگرگون می‌شود، معماری قدیم از بین می‌رود و جذابیت گردشگری نیز نابود می‌شود. به نظر من تنها چاره این است که دوباره اورامان به عنوان روستا معرفی شود. اما شهردار گفته‌های این فعال مدنی را نمی‌پذیرد و می‌گوید: باید توجه داشت امروز دیگر هیچ‌وقت یک شهر تبدیل به روستا نمی‌شود و این مساله از نظر تقسیمات جغرافیایی و سیاستگذاری قابل بازگشت نیست. اما با توجه به ظرفیت‌ها و شرایط موجود پیشنهاد می‌کنم اورامان، سروآباد و زریوار به عنوان یک مسیر گردشگری معرفی شوند. این مسیر می‌تواند سرمایه‌گذار در این زمینه جذب کند و بودجه و اعتباری به آن اختصاص یابد. مثلا اگر دولت 15 میلیارد هزینه کند و یک مسیر گردشگری تعریف کند ممکن است بتوان این مشکل‌ها را برطرف کرد. غفار عبداللهی مسئول خانه پیر شالیار می‌گوید: ما اهالی اورامان از مسئولان دولتی انتظار داریم این وضعیت را درست کنند، شما اگر کوچه‌ها را نگاه کنید پر از آشغال است. از وقتی اینجا شهر شده مثل ویرانه‌ها شده است.
وقتی روستا بود خیلی بهتر بود، آن موقع ما زباله‌ها را خودمان جمع‌آوری می‌کردیم، اما حالا می‌گوییم در شهر زندگی می‌کنیم، شهر ما هم شهرداری دارد و زباله‌ها در کوچه‌ها می‌ماند. عبداللهی می‌گوید: فقط اسم اینجا شهر است. هیچ‌چیز آن به شهر نمی‌ماند. در جایی که همه درآمد مردم آن از راه کشاورزی است. نمی‌توان اسم شهر برای آن گذاشت. ببینید روستایی را که در همسایگی ماست. اگر هزینه برق آنجا را شش تومان با آنها حساب می‌کنند، هزینه مصرف برق اورامان با تهران برابر است. شهر شدن به جز هزینه برای ما چیزی نداشته است. همان‌طور که می‌بینید لوله‌کشی‌ها هم هوایی است، زمستان‌ها یخ می‌زند و تابستان‌ها می‌پوسد.

اختلاف نظر میراث و قاچاقچیان

گزارش فرهیختگان از تپه تاریخی روستای علوی همدان

اختلاف نظر میراث و قاچاقچیان 

http://farheekhtegan.ir/fa/news/9701 

 
شماره : 117 | تاریخ: ۱۳/۲/۹۳

حسین زندی


زمستان سال ۱۳۹۲ تپه تاریخی روستای علوی ملایر دو بار مورد تعرض قاچاقچیان قرار گرفت و حفره عظیمی با ماشین‌آلات سنگین در آن ایجاد شد. استفاده از بیل میکانیکی و تریلر و همچنین سماجت حفاران غیرمجاز باعث به وجود آمدن پرسش‌ها و ابهامات فراوانی شد که همچنان بی‌پاسخ مانده است. اما اتفاق دیگری که در اواخر فروردین افتاد نه تنها پرسش‌ها را بیشتر کرد بلکه تعجب همگان را برانگیخت. پس از حضور باستان‌شناسان و افرادی از یگان حفاظت میراث فرهنگی و حفاری فاقد حکم کاوش، مدیران میراث فرهنگی همدان تصمیم به پر کردن این گودال بزرگ گرفتند. این اقدام میراث فرهنگی باعث تخریب بیش از ۸۰۰ متر از سطح این محوطه باستانی و نابودی حدود دو متر از ارتفاع خاک تپه و بقایای آن شد. هرچند مدیر کل میراث فرهنگی همدان در مصاحبه‌ای با یکی از رسانه‌ها اعلام کرد که «اینجا چندان ارزش تاریخی ندارد». به گفته اسماعیل رضایی، عضو سابق شورای روستای علوی افراد منتسب به میراث فرهنگی نه حکمی داشتند و نه برنامه‌ای برای حفاری. آنها تنها باعث خراب‌تر شدن ذهن اهالی منطقه شدند.

روستای علوی جوکار همدان در روزهای گذشته از مناطق خبرساز کشور بود، دو مورد حفاری غیرمجاز با بیل مکانیکی و تخریب یک تپه تاریخی در کنار این روستا و سومین حفاری که توسط کارشناسان میراث فرهنگی انجام شد و نتیجه شدت تخریب این حفاری بیشتر از دو مورد اول بود و مهم‌تر از همه اظهارات متولیان میراث فرهنگی که گاه این حفاری‌ها را انکار کردند و گاه ارزش تاریخی تپه را به سخره گرفتند. اما اهالی روستا و دوستداران میراث فرهنگی همدان می‌گویند ماه پشت ابر نخواهد ماند و به زودی مساله روشن خواهد شد و تاریخ و آیندگان در مورد کسانی که هویت و گذشته مردم این سرزمین را بی‌ارزش می‌خوانند، قضاوت خواهند کرد.
مجید فرهمند از اهالی روستای علوی و همیار محیط‌زیست می‌گوید: اسفند ماه گذشته پس از مشاهده حفاران غیرمجاز به پاسگاه زنگ زدیم که گفتند نیرو نداریم. اما مساله‌ای که بعد از این اتفاق‌ها پیش آمد باعث شد مردم روستا به همه کسانی که وارد روستا می‌شوند، شک کنند چون اداره میراث‌فرهنگی به مردم روستا پاسخ شفافی نداد. این شاهد عینی می‌گوید: کسانی که از اداره میراث‌فرهنگی آمده بودند نامه‌ای به مردم نشان دادند که حکم حفاری نبود و مردم عصبانی شدند و نامه را پاره کردند و از آنها خواستند یک حکم از فرمانداری بیاورند که نیاوردند. مردم روستای مجاور یعنی روستای «کردخورد» هم آمدند وکمک کردند تا جلوی این کار گرفته شود. پرسش ما این است ماشین‌آلاتی که مردم روستا از قاچاقچیان گرفتند و تحویل پاسگاه دادند، کجاست و سرنوشت و حکم قاچاقچیان چه شد؟
اردشیر ثریایی یکی دیگر از دوستداران میراث‌فرهنگی در همدان می‌گوید: روستای علوی دارای دو تپه تاریخی و یک امامزاده قدیمی است و در کنار آن روستای کردخورد واقع شده که بزرگ‌ترین قلعه تاریخی غرب کشور در آن قرار دارد. همچنین طبیعت زیبا و گونه‌های مختلف جانوری منطقه به عنوان یک ظرفیت گردشگری می‌تواند مورد بهره‌برداری قرار گیرد و از نظر اقتصادی مردم منطقه را تامین کند. اما متاسفانه مدیریت حاکم بر اداره میراث‌‌فرهنگی همدان چنین اعتقادی ندارد و می‌گوید تپه تاریخی علوی ارزش چندانی ندارد، چون شی یا سفال در آن پیدا نشده است. ثریایی می‌گوید: آیا با یک روز کاوش آن‌هم به صورتی که شرح آن در رسانه‌ها آمده می‌توان به نتیجه رسید که یک منطقه ثبت‌شده ارزش تاریخی ندارد. بخشی از ساختمان بقعه شاهزاده ابراهیم که متاخر است، مربوط به دوره قاجار است و برجی که در کنار تپه واقع شده و هنوز سرپاست قدمتی تاریخی دارد که با کمال تاسف مدیریت میراث‌فرهنگی همدان می‌گوید ارزش تاریخی ندارد و در کمال تعجب باید بپذیریم! آیا ما آثار دوره قاجاریه را به عنوان آثار تاریخی به رسمیت نمی‌شناسیم؟ ظاهرا این سازمان با همین اعتقاد بخش بزرگی از تپه را بر اثر دپو کردن روی گودالی که قاچاقچیان حفر کرده بودند، نابود کرده است. علی رضایی از دیگر اهالی روستای علوی درباره تخریب این تپه تاریخی می‌گوید: مزار شاهزاده ابراهیم یک مکان مقدس است، علاوه بر اینکه امامزاده است از پنج نسل پیش آرامگاه روحانیان روستا نیز اینجاست و با وجود آثار تاریخی اطراف تپه انتظار ما این است که میراث فرهنگی از آن محافظت کند. اما نه‌تنها محافظت نکرد بلکه از اداره میراث‌فرهنگی هم آمدند تخریب کردند. با بیل و ماشین‌های پلاک قرمز آمدند و تپه را شخم زدند درحالی که مجوز حفاری هم به ما نشان ندادند. رضایی می‌گوید: ما روستا‌زاده و روستانشین هستیم، اما می‌خواهیم جواب ما را بدهند که چرا با بیل مکانیلی روی این تپه تاریخی و این مکان مقدس می‌روند و تخریب می‌کنند. امیدواریم پیگیری شود. ما کاری با هیچ چیز نداریم، حتی اگر کار نداشته باشیم اینجا امامزاده است و آثار تاریخی هست و... معماری که اینجا دارد برای ما ارزشمند است و باید حفظ شود. هم معماری بنای شاهزاده ابراهیم و هم بقایای تپه تاریخی با ارزش است و معماری ایرانی اسلامی که در آن است باید نگهداری شود. ما می‌خواهیم بنا‌ها بازسازی شود. او می‌گوید: میراث‌فرهنگی همدان توجهی به آثار این روستا ندارد. ما وقتی می‌خواستیم سقف گنبد شاهزاده ابراهیم را ایزوگام کنیم هیچ کمک و نظارتی هم نشد. متاسفانه قاچاقچیان از ارزش این تپه خبر دارند اما میراث‌فرهنگی استان می‌گوید ارزش تاریخی ندارد.

غار کرفتو پنهان زیر آوار ناآگاهی

گزارش فرهیختگان از حال و روز غار کرفتو

پنهان زیر آوار ناآگاهی


http://farheekhtegan.ir/fa/news/5298


حسین زندی


دیدن آثار طبیعی و تاریخی در کشور ما همیشه لذت‌بخش نیست و حس زیبایی، شکوه و غرور را به بیننده القا نمی‌کند. گاهی حسرت نابودی و از بین رفتن یک اثر تاریخی یا طبیعی انسان را متاثر می‌کند، گاهی جایگزینی یک سازه جدید در محل تاریخی و طبیعی و گاهی تجاوز به حریم آثار نگرانی به بار می‌آورد. یادگاری‌نویسی روی آثار باستانی، تاریخی و طبیعی یکی از این موارد است. خراش سنگ‌نگاره‌های تخت‌جمشید، حتی نوشتن یادگاری روی درختان کهنسال از این نمونه است، اما یکی از وحشتناک‌ترین صحنه‌هایی که هموطنان در دل یکی از مهم‌ترین آثار طبیعی و باستانی کشور خلق کرده‌اند و یک صحنه منزجر‌کننده پدید آورده‌اند، در غار کرفتو است. این پدیده یک عارضه ضدفرهنگی است که می‌تواند در نشان دادن عقب‌ماندگی اجتماعی بعضی از گردشگران این منطقه مفید باشد. این غار در استان کردستان و 31 کیلومتری شمال‌غرب شهر دیواندره و در مسیر شهرستان سقز واقع شده است. بخش‌هایی از این غار عظیم، دست‌کَند است و کتیبه‌هایی از دوران پیش از تاریخ و آثاری از دوره‌های مختلف تاریخی در این اثر شگفت‌انگیز به یادگار مانده است. این غار در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۱۸ با شماره ثبت ۳۳۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده ‌است. افزون بر زباله‌هایی که جزء جدانشدنی محوطه‌های گردشگری کشور ماست بازدیدکننده در این غار با دو پدیده مهم روبه‌رو می‌شود؛ یکی بوی تعفن فضولات که در عمق غار به دلیل کمبود محفظه و مجرای کافی بسیار آزار‌دهنده است، اما مهم‌ترین فاجعه دیوارنوشته‌های این غار تاریخی است. تمام دیواره‌های این غار عظیم مملو از دیوارنوشته و یادگاری است. جالب اینجاست که قدیمی‌ترین این نوشته‌ها مربوط به کوهنوردانی است که در دهه 40 و 50 وارد این غار شده‌اند و دیگر تخریب‌ها مربوط به سال‌های اخیر است. همان‌طور که گفته شد در بیشتر آثار این کشور این پدیده مشاهده می‌شود اما غار کرفتو یک پدیده نادر است. در مورد علل چرایی این پدیده دلایل مختلفی بیان می‌شود، یکی از این موارد علت روانی و رفتاری است. یک روانشناس در این منطقه می‌گوید: یکی از ناهنجاری‌های شایع در جوامع، افزایش آمار افرادی است که به تخریب اموال عمومی و فرهنگی دست می‌زنند، این نوع ناهنجاری با نام وندالیسم شناخته شده است. افرادی که در خانواده یا جامعه بیش‌ازحد مورد توجه بوده‌اند و همین‌طور دسته‌ای از افراد که مشکلات و بحران‌های روحی شدیدی را در زندگی خود داشته‌اند در مواجهه با شکست، درصدد انتقام‌جویی به منظور جبران مشکلات با پرخاشگری و صدمه‌زدن به اشیا برمی‌آیند که این خود یک نوع تخلیه انرژی ناشی از ناراحتی‌های درونی افراد است. آرزو احمدی دیوارنویسی‌های غار کرفتو را ناشی از این بیماری می‌داند و می‌گوید: مسائل و مشکلات خانوادگی در دوران کودکی تاثیر زیادی روی رفتار فرد در آینده می‌گذارد و در بسیاری از موارد به تخریب اجتماع به روش‌های مختلف (تخریب اموال عمومی مثل: تلفن‌های همگانی، کتاب، اتوبوس و...، میراث فرهنگی، آسیب رساندن به ورزشگاه توسط طرفداران ورزشی بعد از پیروزی تیم رقیب و حتی تخریب سایت‌های اینترنتی و...)، منجر شده که درنهایت می‌توان گفت فرد تمایل به بروز رفتار بزهکارانه دارد.
عوامل روانی و اجتماعی مانند: احساس درماندگی، اجحاف، ورشکستگی، دلتنگی و ناکامی که منجر به بیزاری فرد از خود و اجتماع می‌شود نیز در ایجاد این مشکل دخیلند و حتی در مواردی، خصوصا در دوران کودکی، دیدن رفتار پرخاشگرانه و آسیب‌رسانی توسط همسالان و هم‌گروه‌ها می‌تواند به عنوان یک نوع یادگیری اجتماعی بر افراد دیگر گروه و اجتماع نیز تاثیرگذار باشد. این مدرس دانشگاه ادامه می‌دهد: از مواردی که می‌تواند تا حد زیادی این معضل را در جامعه کاهش دهد می‌توان به آموزش کودکان در خانواده و مدرسه، استفاده از تصاویر و پوسترهای آموزشی و تبلیغاتی متنوع، آموزش از طریق رسانه‌های جمعی (آموزش از طریق برنامه‌های شاد و کارتون برای کودکان)، مشارکت دادن افراد در کارهای مدرسه (به‌عنوان نمونه تمیزکردن کلاس‌ها و سرویس‌های بهداشتی که توسط معلمان و دانش‌آموزان ژاپنی در پایان کلاس‌های مدرسه انجام می‌گیرد) و اجتماع که منجر به ملزم دانستن خود به احترام بیشتر به قوانین و مقررات می‌شود، ایجاد کانون‌های فرهنگی و مجتمع‌های ورزشی توسط شهرداری‌ها در سطح گسترده به منظور تخلیه انرژی نوجوانان و بزرگسالان اشاره کرد. آرزو احمدی می‌گوید: نباید از نقش نهادهای مدنی در آموزش مردم غافل شد. افزون بر این بیماری روانی و رفتاری دلایل اجتماعی نیز دارد. نادیده گرفته‌شدن فرد از سوی جامعه، عقده‌گشایی مخالفت با وضع موجود، مطرح شدن، کتیبه‌نگاری به شیوه پیشینیان، ناآگاهی و نبود آموزش، ترس از مرگ و فراموش شدن پس از مرگ جزء عواملی هستند که باعث می‌شود فرد اقدام به کتیبه‌نگاری به شیوه غارنشینان کند. از آنجا که بشر می‌خواهد اثری از خود بر جا بگذارد تا جاودانه شود و با توجه به اینکه یکی از خاستگاه‌های هنر نقاشی غار است چنین رفتاری از او سر می‌زند.
به گواه پژوهشگران، ایرانیان مردمی شفاهی به شمار می‌آیند و تنبل‌ترین افراد در نوشتن هستند. اما در اینجا به راحتی خلق اثر می‌کنند و یادگار از خود به جا می‌گذارند. مورد دیگری از این کتابت‌ها که در جامعه وجود دارد بر در و دیوار دستشویی‌های عمومی است، خلق اثر در این تابلوها نیز از شاهکارهای برخی از شهروندان است که به نظر می‌رسد تنها در کشور ما این خلق صورت می‌گیرد. اما شیوه برخورد با این بیماری چگونه است آیا نباید چنین مشکل رفتاری را درمان یا مهار کرد؟ مسلما اگر مسئولان اقدام کنند به راحتی می‌توانند از چنین تخریب‌هایی جلو‌گیری کنند.
این پدیده شگفت‌انگیز طبیعی و باستانی در بیشتر مواقع راهنما ندارد. استخدام چند راهنما در عین حال که از تخریب می‌تواند جلوگیری ‌کند به آموزش بازدیدکنندگان نیز کمک ‌کند.
در سال‌های اخیر در بسیاری از اماکن به صورت غیرضروری تابلویی نصب شده با این مضمون «این مکان مجهز به دوربین مداربسته است» حتی در اماکن آموزشی، دانشگاه‌ها، خیابان‌ها و گاهی در مقابل دستشویی و... آیا نمی‌توان چنین تابلویی در محوطه اینچنین شگفت‌انگیز نیز نصب کرد؟ و از این فناوری در چنین فضاهایی نیز بهره برد؟
ارزان بودن بلیت ورودی این آثار از دیگر علل تخریب‌هاست چرا که باعث شده کشور گردشگری تخصصی را تجربه نکند و حس مسئولیت‌پذیری بازدیدکنندگان کمرنگ شده است.
بازدید‌کنندگان این غارها دو گروهند، کسانی که برای ایجاد اثر به این غار می‌آیند و بازدیدکنندگانی که برای تاسف خوردن و حسرت به اینجا قدم می‌گذارند چرا که گروه دوم از زیبایی‌های غار چیزی نمی‌بینند و آنچه مشاهده می‌کنند این است که غار در زیر ابر ناآگاهی پنهان شده است.