الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

گفتگو با سهراب نیک فرجاد کارگردان نمایشنامه های خواستگاری و آوازقو

گفتگو با سهراب نیک فرجاد کارگردان نمایشنامه های خواستگاری و آوازقو

حسین زندی – سهراب نیک فرجاد کارگردان مطرح تئاتر در همدان به تازگی دو اثر از آنتوان چخوف به نام های خواستگاری و آواز قورا به روی صحنه برده است، در این نمایشنامه ها استاد نصرالله عبادی به ایفای نقش می پردازد و به گفته کارگردان هدف از اجرا ها بزرگداشت مقام هنری استاد عبادی است . به گفته نیک فرجاد روز جمعه6 تیرماه در پایان اجرای نمایش توسط هنرمندان همدانپدر تئاتر نوین همدان تجلیل خواهد شد.   

آقای نیک فرجاد دلیل انتخاب نمایشنامه های خواستگاری و آواز قو چه بود؟

علت انتخاب این دو متن به ،شدت علاقه من به آنتوان چخوف برمی گردد که این مرد بسیار شریف کسی است که به لحاظ اخلاقی، رفتاری، گفتاری و احساسی نمونه دوران است. وقتی می گویند چخوف نازنین بیراه نگفته اند. چخوف از بزرگان ادبیات جهان است ما دو سال پیش تمرین ها را شروع کردیم اما به دلایلی یک وقفه افتاد .

به نظر می رسد نمایشنامه دوم یعنی آواز قو به دلیل حضور استاد نصرالله عبادی انتخاب شده است به نوعی زبان حال او و هنرمندان هم نسل اوست؟

دقیقا ،حضور و وجود استاد باعث شد چنین اتفاقی بیافتد معمولا نمایشنامه های چخوف را چون کوتاه است دوتایی باهم کار می کنند ما هم خواستیم در همدان چنین تجربه ای داشته باشیم که البته به یک هدف والا تبدیل شد .وقتی من این نمایشنامه را خواندم دیدم چقدر مناسب است با شخصیت استاد عبادی چون حدیث نفس یک بازیگر است و استاد هم یکی از بازیگران دوران همیشه است اما چون خودشان سالیان گذشته فعالیت کرده اند و در سال های اخیر در صحنه نبودند خیلی از مردم در جریان بازیگری استاد نیستند فکر می کردند آقای عبادی تنها در زمینه ادبیات نمایشی ، نوشتن وداوری فعال است در حالی که یک بازیگر قدرتمندی است که اتفاقا در زمینه طنز تواناست. و نمایشنامه آواز قو در واقع حدیث نفس یک بازیگر است که چخوف انتخاب کرده ما بازیگر چخوف را به عاریت گرفتیم و حضور و وجود استاد را به عنوان خمیر مایه بازیگرو نمونه بازیگری در شهر همدان دستمایه قرار دادیم ویکی دوتا از موتیوها را به کارگرفتیم وبه عنوان پانتومیم جان دادیم و از همان ابتدا که وارد سالن می شوید با این دو بازیگر مواجه می شوید که در واقع قامت استاد را تعریف می کنند و در پایان شما تصاویری از پیشکسوت های تئاتر می بینید که همه دلگیر و به عبارتی به این اوضاعی که در صحنه تعریف می شود دلخوشی ندارند و نگرانند.

در این نمایشنامه چقدر به متن اصلی چخوف پایبند بودید؟

ما خیلی به متن دست نزدیم چخوف همین دیالوگ ها را دارد اما در طول بازی چند سطر از چند نمایشنامه را آورد ه که بازیگر اجرا کند به جای نمایشنامه هایی که چخوف انتخاب کرده بود و ما نمی شناختیم ازنمایشنامه هایی استفاده کردیم که پیش تر کار کرده بودیم از جمله آنتیگونه که به ساختار وسبک کار چخوف لطمه نمی زند.

زمان اجرای این نمایشنامه تا ابتدای ماه رمضان است برای بعد از ماه رمضان برنامه ای دارید؟

خودتان می دانید در همدان کشاندن تماشاگر به سالن های تئاتر به خصوص کارهای متفاوت وجدی بسیار مشکل است چون هم دردسر بیش تری دارد همتوان ، هزینه و انرژی بیش تری نیاز دارد از طرفی هیچ کس و هیچ نهادی در این شهر نیست که حمایت کند . حتی اداره ارشاد که متولی این کار است حمایت نمی کند وعملا اعلام می کند یک ریال به کسی نمی دهیم و به ما نیز کمک مالی نکرده اند تنها کاری که اداره ارشاد انجام می دهد،انتخاب کارهاست و سالن تمرینی که در اختیار گروه ها قرار می دهد برای آقایان کارخوب و بد تفاوتی ندارد و دوغ ودوشاب نزدشان یکیست حتی به نظر می رسد اگر در تئاتر بسته شود هم تفاوتی برای ایشان ندارد البته ناگفته نماند حضور استاد و من که گردی بر روی سرم نشسته است هرجا که برای تمرین کارها رفتیم مانندسالن شهید آوینی همکاری و محبت داشتند به خصوص آقای گل محمدی و معاونت فرهنگی شهرداری نهایت لطف را با ما داشتند و فضا و مکان را بدون هزینه در اختیار ما قرار دادند .

در همه جای دنیا متداول است که هم رادیو تلویزیون دولتی هم رسانه های صوتی تصویری خصوصی در ترویج و تشویق تماشاگر و معرفی کارها فعال هستند رادیو تلویزیون همدان چطورکمک می کنند ؟و جایگاه تئاتر این نهاد چگونه است؟

من با رادیو محله همکاری می کردم به خاطر علاقه ای که به مخاطبان رادیو محله همدان دارم و لطف آن ها و تماس هایی که همچنان با هم داریم ،دوست داشتم بیایند و این کار را ببینند. به تهیه کنندگان رادیو محله گفتم یک روز از کار را به شنوندگان شما اختصاص می دهیم آقایان مسئولان گفتند پس ما به صورت تلفنی دعوت می کنیم و در رادیو اعلام نمی کنیم نکند خدایی نکرده تبلیغی برای نمایش باشد.حال شما انتظار دارید این ها پشتیبانی کنند با این حال من گفتم ایرادی ندارد هرطور که شما می گویید هدف من دیده شدن نمایش است نه تبلیغات در حالی که 200نفر بلیت7000 تومان ارزش این را ندارد که نام یک نمایش را از رادیو اعلام کنید این را هم دریغ می کنند و من حیرت کردم از این برخورد. البته شهرداری به خصوص آقای یوسفیان که متاسفانه کنار گذاشته شد و هم معاونت فرهنگی شهرداری به این نتیجه رسیدند که شهروندان تئاتر نیز نیاز دارند و با گروه ما همکاری خوبی داشتند.  

شما دو کار را همزمان روی صحنه بردید این کار مشکلاتی دارد به طور مثال ممکن است نقش متفاوت را وقتی یک نفر با فاصله کم اجرا می کند به مشکلاتی دچار شود مثلا دیالوگ را فراموش کند تا به حالچنین مسائلی پیش نیامده است؟

می دانید چه چیزی باعث می شود من بازیگر حواسم پرت شود و یا فراموش کنم ؟ این که احساس کنم هیچکس پشت سرم نیست و کسی حمایت نمی کند نه رسانه ها نه مسئولان هر جا می روم احساس می کنم تحقیر می شوم بلیت فروشی هم برای کارهای جدی و سنگین هنوز جا نیفتاده است این جاست که آدم فراموش می کند.  سه روز طول کشید تا پروانه نمایش اازارشاد به دستم رسید تا آن را به شهرداری ارائه کنم و لازم بود مشاهده کنند ومجوز سالن را صادر کنند سپس ما تبلیغات کنیم سه روز فاصله افتاد، نامه نوشتم ،خواهش کردم که لااقل یک پیامک ارسال کنند هنوز بعد از چند اجرا این اتفاق نیفتاده است .بله من باید خون گریه کنم نه این که فراموش کنم  من از کسانی که به نوعی بدون چشم داشتی گروه راکمک کردند تشکر کنم .

روزنامه همشهری همدان 

چهارشنبه 4تیرماه 1393

پدر تئاتر نوین همدان در آستانه 82 سالگی باچخوف به روی صحنه رفت

پدر تئاتر نوین همدان در آستانه 82 سالگی باچخوف به  روی صحنه رفت

حسین زندی

بالندگی تئاتر همدان مدیون و مرهون تلاش بزرگانی چون سیف الله گلپریان، دهگان، رضا همراه، برادران جمشید آبادی، نصرالله عبادی و دیگر نام آوران هنر این شهراست ،به تازگی به همت سهراب نیک فرجاد کارگردان صاحب نام همدانی دو اثر ازآنتوان چخوف به نام های خواستگاری و آواز قو به روی صحنه رفته است که یکی از هنرمندان بزرگ و تاثیرگذار همدان در این دو کار ایفای نقش می کند. استاد نصرالله عبادی در آستانه 82 سالگی یکی از موفق ترین اجراهای نمایشی استان همدان را رقم می زند . نمایشنامه های خواستگاری و آواز قو تا 7تیرماه با 9 اجرا به روی صحنه رفته است اگرچه به دلیل همزمانی با بازی های جام جهانی استقبال درخوری از آن نشده است، اما حضور استاد عبادی فرصتی مغتنم است که هنردوستان همدانی را برسرذوق آورد انرژی و توانایی این پیر سالخورده و پدر تاتر نوین همدان ستودنی است. استاد عبادی ازاولین فارغ التحصیلان هنر نمایش است و در طول بیش از شش دهه فعالیت شاگردان زیادی را دراین شهرتربیت کرده است همچنین ده ها اثر ازنویسندگان بزرگ را به عنوان کارگردان به صحنه برده و سال ها در عرصه بازیگری ، نویسندگی و داوری فعال بوده است.به بهانه بازی موفق این دونمایشنامه با او به گفتگو نشسته ایم که در پی می آید:

استاد آخرین کاری که روی صحنه رفتید چه بود؟

چندسال پیش بود که درنمایشنامه آنتیگونه من نقش ترزیاس را بازی می کردم حدود 5، 6 سال پیش بود .

یکی از مواردی که شما در اجرای نمایشنامه آواز قو داشتید تک گویی های بسیار طولانی بود که اجرا می کردید و به نظرسنگین ترین  نقش هم بر دوش شما بود، احساس نمی کردید که دیالوگ هارا فراموش کنید؟

نه، به طور کلی وقتی چیزی را آدم به آن علاقه دارد و به خصوص وقتی خیلی از موارد عجین شد با متریال ذهنی آدم هرگز فراموش نمی شود ،اما از آنجا که متن خوب بود مشکلی پیش نیامد و تغییری که در متن به وجود آمد و نمایشنامه هایی ه انتخاب کردیم با مشاوره آقای نیک فرجادو ترجیح دادیم کارهایی که قدیم انجام داده بودیم و بازی کرده بودیم مانند نمایشنامه عاشق گیج ، آنتیگونه وقسمت که من در تئاترپارس تهران کار کرده بودم انتخاب کردیم ،درحالی که نمایشنامه های قبلی در متن اصلی آمده بود مانند نمایشنامه های آیوان مخوف و مواردی بود که تماشاچی ها ندیده اند.اگرنامی از آنها می بردیم وجملاتی که استفاده می شد سنخیتی با زبان امروز و جامعه امروز مخاطب نداشت و خیلی بیگانه می نمود در نتیجه شاید از متن هم فاصله می گرفت و ارتباط خوبی برقرار نمی کرد، فکر کردیم که تماشاچی از کارهایی که پیش تر در ایران اجرا شده قضاوتی دارد و ما به هرحال از کارمان انتظار قضاوت داریم چه قضاوت خوب و چه بد . بدی ها را به جان می پذیریم و خوبی ها را اگر فراموش کردند هیچ مسئله ای نیست . به خصوص در این نمایشنامه من خواهش می کنم دوستانی که می آیند و می نشینند و هرآنچه به نظرشان می رسد کاملا پذیرای انتقادها هستیم.

در این نمایش خواستگاری و آواز قو کدام یک شما را بیش تر جذب کرد و ارتباط بیش تری برقرار کردید؟

این مسئله ای است که چخوف با تمام امکانات و آزادی هایی که در آن زمان فراهم بود این گونه اعتراض می کرد درمورد یک بازیگر گلایه می کند  به خاطر داشته باشید من حتی در سال 48 برای یک بازیگر زن آنقدر در تنگنا بودم و خدا رحمت کند خانم میرهادی را که وقتی به ایشان پیشنهاد دادم در نهایت ذوق و علاقه قبول کرد و آمد ،گله نمی کنم و چیزی نمی گویم ولی زبان حال نامبرداری از ما تئاتری ها درجامعه مطرب بود، البته مطرب از نظر ادبی لفظی است بس جالب یعنی  به طرب آورنده ولی در اصطلاح عامه برداشت خوبی از آن نمی شود. در چنین شرایطی معلوم است که بالاخره آوازقو جذاب تر است

یک جایی در اجرا شما گلایه می کردید که هنر مقدس وجود ندارد حال آیا چنین مفهومی درست است واین مفهوم در نزد شما و زندگی واقعی چه جایگاهی دارد؟

ببینید هرچه هست حال است و داستان است و خود قصه و ماجرایی که در قصه اتفاق می افتد، اما آن هنر مقدس منهای این ظواهر برخاسته از متریال انسانی و فیزیک انسانی است، آن هنر مقدس هنری است که خالق یکتا دارد آن در هیچ کس نه حلول می کند و نه وجود دارد در آفریدگار است تا آنجایی که انسان زیبا خلق می کند.

اگرچه استقبال قابل توجهی به دلیل چند اجرای همزمان و همزمانی با بازی های جام جهانی از این کار نشد اما اجرای شما به عنوان یک کار جدی، بسیار موفق بود، نظر شما به عنوان بازیگر چیست؟

به هر روی باید پذیرفت در کارهای هنری همیشه مشکلاتی پیش می آید خواسته یا ناخواسته، در این جا باید مخاطبان نظر بدهند به قول معروف "مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد" پس من نمی توانم بگویم این کار چگونه بوده است تئاتر یک اصولی دارد که اصول سه گانه گفته می شود نوشته بازیگر و تماشاچی . بعدها دو اصول دیگر به آن اضافه شد ،مکان و وسائل که اصول پنج گانه نامیده شد حال هریک از این شرایط فراهم نباشد به خصوص سه شرط اولیه که وجود هر یک منوط به وجود دیگری است ، ناقص می شود و برای اجرای یک کار خوب همه اجزا و عناصر لازم است.