مصاحبه ی دبیرپژوهشی انجمن ایران شناسی کهن دژ (حسین زندی) با خبرگزاری میراث فرهنگی درباره ی آرامگاه بوعلیسینا، عرصه جولان معتادان و مواد فروشاندرتاریخ 15 فروردین 1390
چاپ شده در روزنامه جام جم و تهران امروز
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=52257
آرامگاه بوعلیسینا، عرصه جولان معتادان و مواد فروشان
آرمگاه بوعلیسینا یکی از مهمترین نقاط گردشگری همدان است. با اینحال مجاورت این اثر ملی عرصه جولان معتادان و مواد فروشان شده و علیرغم برخورد نیروی انتظامی، همچنان این محل گریبانگیر معضلات اجتماعی خاصی است. هرچند تصور میشد در ایام تعطیلات نوروز از حضور این قبیل ناهنجاریهای اجتماعی در کنار آرامگاه بوعلیسینا کاسته شود، اما همچنان مواد فروشان و معتادان در نزدیکی این اثر دیده میشدند.
خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گروه میراث فرهنگی ـ آرامگاه بوعلی سینا، پزشک، فیلسوف و دانشمند عهد سامانیان در حالی یکی از مهمترین نقاط گردشگری شهر همدان محسوب میشود که به گفته فعالان و دوستداران میراث فرهنگی در استان همدان، طی 6 سال گذشته تجمع معتادان و فروشندگان مواد مخدر در پارک و محدوده اطراف این بنای تاریخی و فرهنگی افزایش یافته است. آرامگاه بوعلی سینا در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسیده است.
به گزارش CHN آرامگاه بوعلی سینا در سال 1330 به مناسبت هزارمین سال تولد این دانشمند عهد سامانیان، با الگویی از معماری برج بلند گنبد قابوس، توسط هوشنگ سیهون طراحی و ساخته شد. این اثر امروز یکی از مفاخر معماری ایران است و در همآمیختن پیچیدهگیهای معماری اثر با شخصیت فرهنگی و علمی بوعلی سینا، این آرامگاه را به اثری منحصر به فرد بدل کرده است. با اینحال، از سالها قبل تجمع فروشندگان مواد مخدر و معتادان در مجاورت این بنا، مشکلات فرهنگی بیشماری برای آن به همراه داشته است.
بر اساس مشاهدات خبرنگار CHN، با وجود تعطیلات نوروزی و حضور گسترده گردشگران در محدوده و داخل آرامگاه بوعلیسینا، فروشندگان مواد مخدر در پارک مجاور این اثر همچنان مشغول فروش مواد مخدر بودند. این در حالی است که گفته میشود طی چند سال گذشته نیروی انتظامی چندین بار با فروشندگان مواد مخدر در این منطقه برخورد کردهاست.
به گفته یکی از اهالی شهر همدان که در نزدیکی آرامگاه بوعلی سینا زندگی میکند، سالها قبل به دلیل جایگاه علمی این دانشمند ایرانی که از داروهای گیاهی برای درمان بیماران خود استفاده میکرده، عدهای در کنار آرامگاه داروهای گیاهی میفروختند. به مرور زمان فروش داروهای گیاهی جای خود را به مواد مخدر داد و امروز فروشندگان این قبیل مواد، محدوده آرامگاه را به تجارت خود اختصاص دادهاند.
از سوی دیگر خریداران و مصرفکنندگان مواد مخدر هم این محدوده را به عنوان محل تهیه مواد خود میشناسند و همین امر چهره فرهنگی محدوده اثر ملی آرامگاه بوعلیسینا را مخدوش کردهاست.
«حسین زندی»، دبیر پژوهشی انجمن دوستداران میراث فرهنگی کهندژ همدان با بیان این مطلب که طی سالهای اخیر تجمع معتادان در کنار آرامگاه بوعلیسینا افزایش داشته است به CHN گفت: «در 5 یا 6 سال گذشته تجمع معتادان در کنار آرامگاه بوعلیسینا افزایش داشته و این درحالی است که در محدوده این اثر ملی دوربینهای مدار بسته نسب شدهاست.»
وی در ادامه گفت: «آرامگاه بوعلیسینا در محله خوب همدان واقع شده و معمولا دو قشر بازنشستگان و جوانان در این منطقه با هم برخورد دارند. از سوی دیگر یکی از مراکز مهم همدان برای استفاده خانوادهها نیز محسوب میشود؛ با اینحال زمانی که هوا تاریک میشود، اطراف آرامگاه دیگر برای گردشگران و خانوادهها امن نیست و این موضوع یکی از معضلات آرامگاه بوعلیسینا محسوب میشود.»
زندی همچنین گفت: «یکی از دلایل انتخاب این محل برای تجمع خرده فروشان مواد مخدر، تردد عمومی در منطقه بهویژه حضور جوانان است.»
وی با بیان اینکه تلاشهایی برای حذف معتادان و مواد فروشان از محدوده آرامگاه بوعلیسینا صورت گرفت اما نتیجه نداشت گفت: «چند سال قبل تقاضای برگزاری نمایشگاه کتاب در پارک مجاور آرامگاه داشتیم که همزمان با ما گروهی هم درخواست برگزاری نمایشگاه مبارزه با مواد مخدر داشتند. آنها نمایشگاهشان را برپا کردند که البته بیشتر شبیه روشهای استفاده از مواد مخدر بود. از آن زمان تا امروز هیچ تغییری در کاهش عرضهکنندگان و مصرفکنندگان مواد مخدر در مجاورت آرامگاه به وجود نیامدهاست.»
دبیر پژوهشی انجمن دوستداران میراث فرهنگی کهندژ همدان با انتقاد از برخی کارهای صورت گرفته در آرامگاه بوعلیسینا گفت: «آرامگاه بوعلی سینا پدیدهای در معماری معاصر ایران است. با این حال وجود تصاویر و تابلوهایی از داروهای گیاهی در دیوار چندضلعی محل تدفین بوعلیسینا باعث میشود، شگفتیهای معماری این اثر به درستی دیده نشود.»
وی همچنین با انتقاد از برگزاری مراسمهای ویژه از جمله اجرای موسیقی و حرکات موزون سنتی روی سقف آرامگاه گفت: «اجرای این قبیل برنامهها در مکانهای تاریخی خوب است اما نه روی سقف آرامگاه بوعلیسینا؛ این امر باعث میشود که سقف آرامگاه با تجمع بیش از حد گردشگران مواجه شده و به مرور زمان دچار آسیب شود.»
دایره المعارف هخامنشی پژوهی رونمایی شد
حسین زندی دبیر پژوهشی انجمن ایران شناسی کهن دژ
مراسم نقد ومعرفی کتاب نه جلدی تاریخ هخامنشیان دانشگاه خرونینگن هلند با حضور مترجم کتاب استاد مرتضی ثاقب فر دکتر شروین وکیلی استاد دانشگاه ، پژوهشگر ، نویسنده و فرشید ابراهیمی به همت انجمن افرازدرفرهنگسرای خاقانی برگزار شد.
-مرتضی ثاقب فر فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی دانشگاه سوربن است که قریب به نود جلد ترجمه و تالیف و ده ها مقاله در زمینه های گوناگون تاریخ ، فلسفه ، علوم اجتماعی و ادبیات در کارنامه پربار خود دارد . ترجمه آثاری چون یونانیان و بربرها اثر عظیم امیر مهدی بدیع ، تاریخ کمبریج ، دین مهر در جهان باستان ، تاریخ هرودوت و مقالات ایران شناسی تقی زاده از آن جمله اند .
اگرچه همه آثار این مترجم برجسته دارای ویژگی و اهمیت خاصی است و برخاسته از هوشیاری و نکته سنجی وی است اما تاریخ هخامنشیان دانشگاه خرونینگن بنابر ویژگی هایی نه تنها تفاوت هایی با آثار ثاقب فر که با دیگر کتاب های موجود در زمینه هخامنشی پژوهی دارد. این کتاب نتیجه تلاش پروفسور هلن سانسیسی وردنبورخ بانوی هلندی است که با تشکیل کارگاه پژوهشی سالانه از 1981 آغاز شده و پنجاه و هشت نویسنده و کارشناس از کشورهای مختلف با یکصد و چهل و پنج مقاله در آن همکاری کردند دیگر آن که پژوهشگران در این کتاب به نقد تاریخ هخامنشیان پرداخته اند و مترجم معتقد است این عمل تحت تاثیر یونانیان و بربرهای امیر مهدی بدیع است و این کتاب را می توان دایره المعارف هخامنشیان نامید .
-نشست معرفی کتاب به صورت پرسش و پاسخ از مترجم و منتقدان برگزار شد و در آغاز ثاقب فر به نام شهر و دانشگاه هلندی و چگونگی تلفظ اصطلاحات و نام های جغرافیایی و تاریخی پاسخ گفت و معرفی مطالب مجلدات و در پاسخ به این سوال که نقش این کتاب در میان کتاب های منتشر شده چگونه است گفت:با همه انتقادهای –درست یا نادرست-که درباره این کتاب هست این کتاب کتابی است بی مانند در طول تاریخ چه از نظر جامعیت و چه کیفیت و اگر کسی بخواهد بهره ببرد چه عیلام شناس ، آشورشناس ، باستان شناس و مردم شناس باید محقق باشد و کتاب های دیگر را خوانده باشد.
شروین وکیلی در پاسخ به این سوال که در هشت جلد نخست کتاب 58 نویسنده دارد چه چارچوبی در آن حاکم بوده است گفت: این کتاب اتفاقی در تاریخ هخامنشی است و چند نکته باید توجه کرد معمولا یک نفر یک کتاب را می نویسد اما این کتاب دربرگیرنده مقالات کوچک که به دنبال مکاتبات صورت می گیرد شکل گرفته است و از آنجا که دهه هشتاد دهه یونان شناسی بود این کتاب پی آمد این دوره است و این در مورد تاریخ ایران هم هست متخصصان تاریخ ایران یونان شناس هم هستند و این را باید به فال نیک گرفت .
فرشید ابراهیمی ادامه داد: این مجموعه نقد تاریخ از دید مورخین یونانی است و بعد از امیرمهدی بدیع این اولین قدم است این در حالی است که پیش از این اغلب کتاب ها ایران را تحقیرآمیز دیده اند ما منابع ایرانی خوبی از جمله شاهنامه ، اوستا ، و متن های پهلوی را داریم و نمی توانیم به متون یونانی بسنده کنیم .
وکیلی: انتقاداتی را به کتاب وارد دانست و اشاره کرد روش شناسی حاکم بر اثر و شیوه کار خوب نیست و مواردی همچون انکار وجود خط مادی را نادرست دانست و گفت: مگر ممکن است حکومتی چند صد سال سابقه داشته باشد ، دارای ارتش باشد خط نداشته باشد به نظر میرسد یک چیزی در این میان جایش خالی است و امروزه با سیستم های میان رشته ای از جمله روش تحلیل درون سیستمی می توان ضعف های پژوهشی را برطرف نمود.
در پایان لوح تقدیری به پاس آثار گرانسنگ استاد ثاقب فر از سوی انجمن افراز به وی تقدیم شد.
تبدیل بخشی از بازاربزرگ فرش همدان به سبزه میدان
حسین زندی
بدون تردید فرش دستباف با هویت مردم ایران گره خورده و به عنوان هنری مردمی برخاسته از باورها و تاریخ ایرانیان است. سابقه هزاران ساله ی فرش ایرانی بر هیچ کسی پوشیده نیست هرجا دامپروری و کشاورزی رواج داشته این هنر نیز رشد کرده و به طوری که فرش را شناسنامه هنر ایرانی می دانند چرا که تجلی هنر دستان زنان و مردان هنرمند در تارپود فرش ایرانی است.گذشته این مردمان را می توان در نقش های قالی ها وقالیچه ها(ترنج، گل وبلبل ، شاه عباسی ، بته جقه ، شکار ، قجری ، لچک و...) به تماشا نشست غم ، شادی، شکوه ،عشق وغرور وهنر جملگی درفرش ایرانی متبلور است. قالی درطول تاریخ به صورت یک ظرفیت و سرمایه فرهنگی در باورها وزندگی مردم از ترانه های قالی بافان ،ضرب المثل ها، شعرها،قصه هاو افسانه ها تا نوع اندیشه وتفکرتاثیر گذاشته است . اگر به جنبه های اقتصادی آن بنگریم می بینیم در نقش ومشارکت اقتصادی زنان ومعیشت ورفاه مردم نقش مستقیم داشته است .
- فرش همدان نیز مانند دیگر مناطق کشور از ویژگی های خاصی برخوردار است که ریشه در خصوصیات فرهنگی ساکنان منطقه دارد فرش حتی در دیگر صنایع دستی مانند گلیم، جاجیم،جوراب و دستکش نیز تاثیر گذاشته و نقشه های این اقلام از فرش گرفته شده است بیشتر نام گذاری ها که به صورت شناسنامه فرش است با توجه به نام روستا و شهری که قالی در آن بافته شده صورت گرفته است مانند فرش درگزین، مهربان، انجلاس، فس، اسدآباد، گنده جین، ملایر، کبودرآهنگ و ... که هر یک دارای تفاوت ها و ویژگی هایی در نقش، طرح و اندازه است.
-بازار فرش همدان از قرن های گذشته مرکز مبادله و دادوستد بازرگانان داخلی و خارجی و قالی بافان دیگر شهرهای همجوار مانند زنجان، کرمانشاه و سنندج بوده و محصولات مرتبط با فرش مانند خامه، رنگ، نقشه ، دارقالی و ابزار قالی بافی در راسته بازارها، سراها، تیمچه های گوناگون خریدوفروش می شد و هزاران نفردر مشاغل مرتبط با این صنعت از دامداری تا رفوگری ، چله کشی ، مقراض کاری و کارگاه های متعدد قالی بافی فعالیت می کردند . اما امروز با غفلت مدیران و عدم حمایت صحیح، صنعت فرش در حال نابودی است . تولیدات بی رویه فرش ماشینی، پایین آوردن سطح سلیقه مردم در سایه تبلیغات مفرط رسانه ها به ویژه تلویزیون، مهاجرت و به هم ریختگی بافت جمعیتی و رشد شهرنشینی کشور در دسترس نبودن فرش دستباف ، ضعف در بازاریابی جهانی تا جایی که فرش هندی و پاکستانی جای فرش دستباف ایرانی را می گیرد اقبال از مصرف گرایی و موارد بسیار دیگر که باعث شده صنایع دستی کشور به خصوص فرش کم کم نه تنها از زندگی مردم بلکه از حافظه مردم نیز حذف شود اما مهم ترین مسئله مدیریت و برنامه ریزی نادرست است که از نوع نگرش برنامه ریزان ناشی می شود و به نظر می رسد نگاه درستی به هنر و صنعت این مرز و بوم ندارند در سایه همین نگرش بازارهای سنتی که به شکل گیری ساختار وهویت شهری پیوند دارد یک به یک از بین می رود؛ دباغ خانه قدیمی شهر به دلایل بهداشتی به خارج از شهر انتقال یافت (که حرکت درستی بود ) اما این بازار می توانست به محل فروش فراورده های همین صنعت وصنایع چرم تبدیل شود اما امروز شاهد آنیم که به جای آن مصالح فروشی دایر شده واگرچه از بوی آزار دهنده دباغی خبری نیست اما آسیب آلودگی فروشگاههای گچ وسیمان کمتر از گذشته نیست وهمچنین بخش بزرگی از بازار فرش و فرآورده های فرش که روزی هر یک دارای هویت خاصی بوده تغییر کاربری پیدا کرده است .
-بازار خامه فروشان تبدیل شده به مرکز فروش برنج پاکستانی و کارگاه های دارقالی به انبار اجناس چینی مبدل شده است و بازار سرگذر که روزی پررونق ترین و بزرگ ترین بازار فرش غرب کشور بود امروز جایگزین سبزه میدان شده و درآن بادنجان و هویج فروشی دایر شده است و تره بار شهر را تامین می کند. درحالی که با تاسیس بازارهای محلی در دیگر نقاط شهر هم می توان بازارهای قدیمی را حفظ کرد وهم از بار ترافیکی مرکز شهربه ویژه اطراف بازارکاست.
-با بحران های پیش آمده در حوزه ی صنایع دستی کشور اگر حمایت صحیح صورت نگیرد یا بایستی فراموش کنیم چنین صنعت و هنری داریم و یا مانند موارد دیگر به گذشته این صنایع افتخار کنیم . حمایت های صورت گرفته نیز تاثیر عکس داشته است به طور مثال تعداد وام های پرداخت شده از فرش های تولید شده بیشتر است . روش های حمایتی باید تغییر کند و نهادهای حمایت کننده باید فرش را پیش خرید کنند و مواد اولیه را در اختیار بافندگان قرار دهند و دستمزد پرداخت کنند .
- امروز فرش دستباف به عنوان کالایی تزئینی به کار می رود و می توان با کوچک تر کردن اندازه فرش ها به صورت تابلو فرش به بافندگان کمک کرد .حتا به باور من با تقویت قالی بافی روستایی می توان از مهاجرت بی رویه روستاییان به شهر جلو گیری کرد. آموزش و بازاریابی تبلیغات درست ،دردسترس قرار دادن کالا در کنار مدیریت صحیح می تواند این صنعت را نجات دهد.
این مطلب در روزنامه روزگار شماره 1519 در تاریخ پنجشنبه 5خرداد1390 چاپ شده است
گفتگو حسین زندی دبیر پژوهشی انجمن ایران شناسی کهن دژ در خبرگزاری میراث فرهنگی درباره ی پایتخت سفال ایران در تاریخ 4 خرداد 1390
80 کارگاه سفالگری نیمه فعال که به روش سنتی مشغول به فعالیت هستند در لالجین سندی است بر اینکه لالجین دیگر پایتخت سفال ایران نیست. طبق آمار موجود تا اواخر دهه 60، 600 کارگاه سفالگری سنتی در لالجین فعال بود که هم اکنون از آن تعداد کمتر از 80 کارگاه سنتی، باقی مانده و در این میان تنها نام 2 کارگاه ثبت شده و کارگاه های چند صد ساله کاملا تخریب و تبدیل به آپارتمان شدهاند.
خبرگزاری میراث فرهنگی_گروه صنایع دستی: وقتی پایتخت سفال ایران را به نام لالجین زدند، سفال لالجین جهانی بود. طبق آمار ارائه شده تا دهه60 ، لالجین برخوردار از 600 کارگاه سفالگری بود و بیش از 75 درصد از مردم در این رشته فعال بودند و مخارج زندگی شان را تامین میکردند. اما حالا از نام و شهرت جهانی لالجین تنها یادی باقی مانده درخاطره همان 80 کارگاه سفالگری سنتی که به زحمت مخارج زندگی روزمره شان را تامین می کنند و کارگاه های چندصد ساله را تبدیل به رستوران و آپارتمان می کنند.
حسین زندی دبیر پژوهشی انجمن ایران شناسی کهن دژ همدان با بیان این مطلب بهCHN گفت: از آنجایی که کارگاه های ثبت شده در لالجین به تعداد انگشتان دست نمی رسد و تنها 2 کارگاه در لالجین ثبت شده و در این راستا هیچ قانونی هم برای حفظ بافت های سنتی و کارگاه ها وجود ندارد از 600 کارگاهی که در اواخر دهه شصت گزارش شده است،امروز کمترازهشتاد کارگاه باقی مانده است.
وی با بیان اینکه این کارگاه ها در درون شهر قرار دارند و با رشد جمعیت شهر و تغییرات بافت ها دچار دگرگونی محسوسی شده اند ادامه داد: از یک سو مدیران شهری نتوانسته اند نیاز های مسکونی مردم را مدیریت کنند واز سوی دیگر نبود حمایت های دولتی، مالکان را ترغیب به تخریب اماکن و کارگاه های سنتی سفالگری کرده است درحال حاضر آپارتمان و رستوران به جای کارگاه هایی را گرفته است که به گفته یکی از اعضای شورای شهر تنها دو کارگاه ثبت شده است در حالی که کارگاه های با سابقه چهارصد ساله در این شهر شناسایی شده است.
حسین زندی با اعتقاد براینکه یکی از تدابیری که در جهت حفظ و حراست از میراث تاریخی ، طبیعی و معنوی صورت می گیرد ثبت آثار در فهرست آثار ملی است تا گامی در جهت حفظ و نگهداری برداشته شود و از گزند تخریب و تغییر در امان بماند افزود: تجربه نشان داده است که با ایجاد تحول در صنعت گردشگری،بافت تاریخی ازساخت آپارتمان و فضاهای تجاری درآمدزایی بیشتری به دست می آورد این در حالی است که کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی بارها پیشنهاد داده اند این مکان ها ثبت ملی شوند و تبدیل به فرهنگسرا و موزه سفال شوند. اما غالب شدن منافع کوتاه مدت فعالیت کارگاه های سفال را به حداقل رسانده است.
دبیر پژوهشی انجمن ایران شناسی کهن دژ همدان ادامه داد: با اینکه سفال لالجین شهرتی جهانی دارد و صادرات سفال از منابع اصلی درآمدزایی مردمان این شهر محسوب می شود اما در سال های اخیر مسائل و معضلات عدیده ای آن را ازرونق انداخته و ورود سفال ارزان قیمت چینی تهدید جدی این صنعت به شمار می رود.
وی افزود:این درحالی است که برداشت بی رویه از خاک اطراف شهر باعث کمبود وتامین مواد اولیه خواهد شد و از آنجا که حجم تولیدات بسیار بالاست و کیفیت روز به روز تنزل می کند ضایعات و پسماندهای سفال ها هر روز افزون تر می شود. در واقع سفالگران جدید خاک لالجین را تبدیل به سفال شکسته و زباله می کنند که در گرداگرد شهر تلنبار شده و چهره زشتی به این شهر می بخشد.
به اعتقاد زندی با ثبت این آثار و استفاده از نیروهای داوطلب و برانگیختن حس مسئولیت پذیری شهروندان و آموزش آنها می توان به نگهداری و حفظ این آثار کمک کرد. همچنین با شهرک سازی در اطراف شهر قدیم و انتقال اماکن مسکونی و اداری به خارج از شهر می توان از تخریب بیشتر خانه ها و کارگاه های قدیمی جلوگیری کرد و از این فضاها به عنوان موزه سفال و آموزشگاه سفالگری استفاده کرد.
این درحالی است که کارگاه های سنتی سفالگری شهرستان لالجین در استان همدان به لحاظ سازه و بنای کارگاهی وهمچنین ابزارها ، وسایل و دستگاه های سفالگری از قدمت تاریخی برخوردارند و می توانند به عنوان جاذبه ای فرهنگی و تاریخی مورد توجه قرار گیرند اما به دلیل عدم برنامه ریزی و مدیریت شهری آسیب های جدی بر پیکره شهر وارد شده است و نگرانی دوستداران و فعالان میراث فرهنگی را به دنبال داشته است گفته می شود شیوه سفالگری سنتی نه تنها به عنوان میراث تاریخی بلکه به درحوزه میراث معنوی جایگاه ویژه ای به خود اختصاص می دهد چرا که بدون فناوری روز و ابزارهای برقی و ماشین های مدرن انجام می شد و قدمت اش به سالیان دراز میرسد.