http://farheekhtegan.ir/fa/news/4817
در طول یک قرن گذشته و با ماشینی شدن جوامع صدها حرفه و شغل و هنر دستخوش تغییر و نابودی شده و اهمیت ندادن به این حرفهها روند از بین رفتن آنها را تسریع کرده است. در حالی که برخی از این مشاغل قابلیت تقویت صنایعدستی، گردشگری و موزهداری را دارند. حلبیسازی یکی از این موارد است که به مرور در حال فراموشی است، اما به تازگی یکی از پیشکسوتان این حرفه در همدان اقدام به بازیابی و تولید دهها نمونه از این اشیا کرده تا مردم را با مشاغل و یادگارهای گذشتگان آشنا کند. محمدباقر ضرابیان متولد سال 1313 همدان است. او تا سال 1332 به شغل پدری، یعنی حلبیسازی مشغول بود، اما این کار را رها کرد و فروشندگی وسایل ماشین را پیش گرفت. او 56 سال از شغل حلبیسازی دست کشیده بود ولی سال 1390 تصمیم گرفت نمونهای از اشیا و آثار حلبی که در گذشته استفاده میشد را بسازد و در مجموعهای به میراث فرهنگی اهدا کند. او در طول دو سال توانست 110 قطعه از این ابزار و اشیا را بسازد. ویژگی کارهای ضرابیان در ظرافت آنهاست که با نمونهای دیگر قابل مقایسه نیست. به همین مناسبت گفتوگویی با او انجام دادهایم که در پی میآید:
چه چیزی شما را به سمت این کار کشاند؟
سال 1390 روزی با خودم گفتم خدایا به من کمک کن تا چند قطعه از میراث قدیم بسازم تا این میراث به کلی نابود نشود چون دیگر قابل استفاده نبودند. وقتی شروع کردم تعدادی از این آثار و وسیلهها را ساختم مورد تایید و تشویق میراث فرهنگی قرار گرفتم و در 12 نمایشگاه شرکت کردم. سه لوح از 12 لوح تقدیری که دریافت کردم لوح برتر است و مقام اول کشور را در این رشته به دست آوردم.
شغل شما چه بود؟
شغل پدرم حلبیسازی بود و شغل من هم تا سال 1332 همین بود، اما تا سال 90 از این کار دست کشیدم چون این کار کمرنگ شده بود. در این مدت مشغول فروش قطعات ماشین بودم. اما میخواستم این یادگار را از خود بجا بگذارم، بنابراین 110 قطعه وسیله و ابزار حلبی ساختم و به میراث فرهنگی اهدا کردم.
آثاری که به میراث دادهاید کجا قرار است نگهداری شود؟ به موزه خاصی میرود؟
این آثار را به میراث فرهنگی اهدا کردم که قرار است موزهای درست کنند و اینها را در آنجا به نمایش بگذارند تا اینکه نسلهای بعد متوجه شوند ما با چه وسیلههایی زندگی میکردیم.
کارهای شما شامل چه وسیلههایی است؟
وسایلی از قبیل زیرآب حمام، زیرآب حوض، چراغ فتیلهای و نماد آرامگاه بوعلی و... .
چه مدتزمانی را برای ساختن این قطعات صرف کردید؟
از سال 1390 تا اوایل 1392 روی این آثار کار کردم. یعنی حدود دو سال که مهمترین آنها نماد آرامگاه بوعلی است که پنج ماه روی آن کار کردم و آنها را اهدا کردم به میراث فرهنگی همدان.
هنوز هم این کار را ادامه میدهید؟
فعلا نه اما امیدوارم بتوانم قطعات دیگری را هم بسازم.
اسامی همه قطعات و کاربردشان را نوشتهاند؟
بله همه فهرست شده است. قرار است یک کتاب به نام چهره ماندگار همدان منتشر کنند و این آثار و کاربردشان را در آن بیاورند.
همه این وسایل کاربردی و قابل استفاده بودهاند؟
بله همه اینها را آن زمان استفاده میکردیم به جز چند قطعه مثل نماد آرامگاه. اما امروز اینها به صورت شیء تزئینی است. هرچند امروز هم قابل استفاده است اما با وسایل و نمونههای جدید، دیگر از اینها استفاده نمیکنند.
چرا کسی تمایلی به حلبیسازی نشان نمیدهد؟ و چرا حلبیسازخانه همدان از بین رفته است؟
گفتم که نمونههای جدید آمد، خریدار کم شد و این روزها هم جنس چینی اجازه فعالیت به سازندگان ایرانی را نمیدهد. استادکارها هم یا از دنیا رفتند یا از این کار دست کشیدند.
چرا شما اقدام به تولید انبوه نمیکنید؟
باید بگویم مشکل زیاد است. ارائه کردن سرمایه، کارگاه، سوله، ابزار آموزشی برای دانشآموزان و امکانات مناسب بهداشتی که کار کردن در آن جا میسر باشد، کار یک فرد نیست. باید نهاد یا ادارهای این وظیفه را به عهده گیرد.
این روزها حلبیسازخانههای همدان چه وضعیتی دارند؟
همه شده است بوتیک لباس و دیگر کسی کار نمیکند.
تا زمانی که شما فعالیت میکردید چه تعداد حلبیسازی در همدان فعال بود؟
بیش از 60، 70 کارگاه با چندین کارگر و شاگرد فعال بودند.
تولیدات شما در همدان فروش میرفت یا به جزء همدان به جاهای دیگر هم صادر میشد؟
اطراف همدان، روستاها و برخی شهرهای همجوار خریدار این اجناس بودند، چون مرغوبتر از کارهای شهرها و استانهای دیگر بود.
مواد اولیه از کجا تامین شد؟
بعد از جنگ جهانی دوم یعنی شهریور 1320 که من حدود هشت سال داشتم، پدرم مغازه را ترک کرد و آمد منزل و در منزل کار میکرد. من هم پیش او در خانه این حرفه را آموختم. بعد از جنگ یعنی پس از سه سال به مغازه پدر رفتم و حلبیساز شدم. این کار تا سال 1332 ادامه داشت اما پس از آن از این کار دست کشیدم. آن زمان نفت از روسیه و انگلیس در داخل بشکههای حلبی میآمد. نفت را خالی میکردند، میفروختند و ما حلبیها را میخریدیم و این ابزار و وسیلهها را میساختیم.
تاریخچه حلبیسازی به چه دورهای برمیگردد؟
من تا جایی که اطلاع دارم به 200 سال قبل برمیگردد. البته همیشه مواد اولیه از خارج میآمد تا اینکه ورق گالوانیزه وارد شد.
حلبیسازی چه تفاوتی با آهنگری داشت؟
آهنگری مساله جدایی است که با کوره، دم و... سروکار دارد اما حلبیسازی ابزار دیگری دارد.
فرزندان شما با این حرفه آشنا هستند؟
یکی از دخترانم و پسرم پزشک هستند و یک دخترم دبیر آموزش و پرورش. کسی را ندارم که این کار را ادامه دهد.
آرم و نشانهای که روی کارهای شما حک شده چیست؟
از جنس لاتون بوده که فلز خیلی نرمی است و با چکش و مهر سازگاری دارد و پرس میشود.
روزنامه فرهیختگان شماره 1316
28 بهمن 1392
روزنامه همشهری همدان