همراهی خانواده ها و آموزش و پرورش در آموزش کودکان
همدان- حسین زندی- خبرنگار همشهری: نهاد آموزش در هر کشوری از زیر ساختهای توسعه به شمار میآید. سابقه این نهاد در ایران نسبت به کشورهای منطقه درخشانتر است. تأثیرگذاری آن را در یکصد سال گذشته، در توسعه سیاسی ایران و درنمونههایی چون جنبش مشروطه وملی شدن صنعت نفت میتوان دید. پس از ایجاد نهادهای آموزشی به شیوه نوین در ایران و پس از تاسیس دارالفنون تهران و رشدیه تبریز،همدان از نخستین شهرهایی است که از این فرصت و موهبت برخوردار شد. همدان این فرصت را مدیون گوناگونی وتنوع فرهنگی شهر بود وهمزیستی با باورمندان ادیان دیگر که اقدام به تاسیس اولین مدارس مدرن مانند آلیانس و اتحاد کردند و کودکان همدانی را به سوی شیوههای نوین آموزش سوق دادند.
این کودکان دیروز که امروز یا از دنیا رفتهاند یا سالخوردگانی فراموش شدهاند، باعث شدند همدان به عنوان شهری فرهنگی شناخته شود. شهری که با هزاران معلم بازنشسته و شاغل تاثیر بسزایی در تحولات اجتماعی و فرهنگی شهر و استان داشته است. این افراد علاوه بر مدارس در خانوادهها نیز نقش آموزگارانی را داشتهاند که در ارتباط با اقشار مختلف جامعه تاثیرگذار بودهاند.
اما این سابقه پربار در یک دهه اخیر و به ویژه در هشت سال گذشته آسیب جدی دیده است. اگرچه این وضعیت منحصر به همدان نیست و ریشه در سیاستهای کلان آموزشی کشور دارد. اما به نظر میرسد اعضای خانواده بزرگ آموزش و پرورش همدان از رسالت خود دور شدهاند. دانشآموزانی که در این چند سال وارد دانشگاه شدهاند، کمتر به فعالیتهای علمی- فرهنگی دانشگاه علاقهای نشان میدهند. گروهها، انجمنها و نهادهای دانشجویی بسیار ضعیف عمل میکنند حتی در بخش آموزشهای دولتی نیز چنین روندی قابل مشاهده است. افت کیفی تحصیل را از یک آزمون املای فارسی در بین دانشآموزان و دانشجویان میتوان فهمید. وقتی دلیل چنین روندی از آموزگاران سوال میشود، پاسخ برخی از آنها این است که ما به اندازه پولی که میگیریم آموزش میدهیم! نابسامانی در امور اقتصادی و برخی مسایل دیگر باعث شده است که نهادهای صنفی و کانونهای مختلف که اتفاقا در گذشته بسیار فعال بودند، نتوانند فعالیت مثبتی داشته باشند و شاید همین مورد سبب شده است آنها از رسالت خود فاصله بگیرند. مشکلات اقتصادی خانوادهها نیز در افت کیفیت آموزش بیتاثیر نبوده است. چراکه که آنها به دلیل مشغله زیاد و گاه چند شغله بودن، فرصت کمتری برای ارتباط و آموزش کودکان دارد و این امر سبب محول کردن تمام مسئولیت آموزش به وزارت آموزش و پرورش شده است.
کمرنگ شدن نقش نظارت در آموزشگاههای خصوصی سبب شده است بهرهگیری از این مراکز به طور کلی بینتیجه باشد. در کنار موارد ذکر شده نقش رسانه ملی را نیز نمیتوان نادیده گرفت زیرا نه تنها در امر آموزش نقش مثبتی ندارد، بلکه بیشترین زمان را از کودکان میگیرد و میتوان آن را یکی از عوامل تنبلی شهروندان به شمار آورد. در چنین شرایطی ضرورت نقش آموزشی خانوادهها و به ویژه والدین بیشتر احساس میشود. به خصوص در استان همدان که با وجود سابقه درخشان فرهنگی، آمارهایی از افزایش ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان به گوش میرسد که هوشیاری خانواده ها را میطلبد.
تقویت نهادهای صنفی در آموزش وپرورش و نیز نهادی برای فرهنگیان بازنشسته، میتواند در توسعه استان بسیار مفید باشد. چراکه این نهادها میتواند پل ارتباطی میان آموزش وپرورش و خانوادهها باشد و مطالبات صنفی آنان را پیگیری کنند.
آمارها و نتایج در چند سال گذشته نشانههای خوبی از وضعیت آموزش وپرورش کشور ندارد. به نظر میرسد باید به مسایل آموزشی و فرهنگی دانش آموزان بیش از سایر مواردی که امروزه آموزش وپرورش متولی و پیگیر آن است، پرداخته شود. چرا که تحول در زیرساختهای آموزشی کشور از نیازهای اساسی جامعه امروز ایران است . خانوادهها نیز نباید تمام موارد آموزشی و پرورشی کودکان را به دوش آموزش و وپرورش بگذارند و اگر کودکان در کنارمواد درسی سازمان آموزش و پرورش، به آموزشهای مکمل نیاز دارند، این آموزشها تا پایان دوره تحصیلات پیگیری شود. آنچه در همدان مشاهده میشود این است که والدین بیشتر در دوره پیش دبستانی و دبستان، کودکان را در کلاسهای کمک آموزشی ثبت نام میکنند و حتی تهیه اقلام و کتابهای کمک درسی نیز به همین دوره محدود شده و یکباره در مقاطع بالاتر رها میشود که این رویکرد به نظر درست و پسندیده نیست.