http://farheekhtegan.ir/fa/news/9891
شماره : 119 | تاریخ: ۱۵/۲/۹۳
آیین «کومسای» مراسمی است که هرساله در نزدیکترین جمعه پیش از نیمهاردیبهشت در شهر اورامان تخت استان کردستان برگزار میشود. روز جمعه 12 اردیبهشت امسال نیز هزاران نفر از علاقهمندان و گردشگران، همچنین پیروان پیر شالیار اورامی به اورامان آمده بودند تا این روز را جشن بگیرند، اما مراسم برگزار نشد و میهمانان پیر شالیار اورامی نتوانستند به آرزوی خود برسند. گفته میشود مخالفت ماموستای اورامان به علت حضور زنهای غیربومی در این مراسم بود. مراسم بهاره پیرشهریار اورامی مربوط به سنتی است که پیر شالیار در آن بهعنوان حکم و برنامهریز در یک نشست عمومی با بزرگان منطقه به مشکلات دهقانان و کشاورزی مردم منطقه میپرداخته است. صدها سال است در بزرگداشت این نشست ساکنان اورامان آیینهای این روز را گرامی میدارند. محمد میرزایی یکی از اهالی اورامان میگوید: ماموستا (شیخ) به خاطر حضور زنها در مزار پیر شالیار با اجرای مراسم مخالفت میکند. ماموستا ظاهرا با عمومی شدن مراسم مخالف است. چون معتقد است این مراسم برای حل مشکلات مردم و برنامهریزی روستا بوده و مردم دیگر نیاز به ریشسفید و برنامهریز ندارند و نیازی هم به اجرای این مراسم برای آنها نیست. میرزایی میگوید: در این مراسم پس از گردآمدن مردم بر سر مزار پیر بزرگان و شیخهای محلی جمع میشوند و ماموستای بزرگ قصیدهخوانی میکند و سپس دراویش و صوفیهای منطقه برنامه ذکر را همراه دفنوازان اجرا میکنند. در این مراسم غذاهایی مثل دلمه و کلانه به صورت نذری بین میهمانان پخش میشود.
مراسم کومسای که قرار بود با شعار «احترام به فرهنگ جامعه میزبان و حفاظت از محیطزیست» برگزار شود، ناتمام ماند و با حاشیههایی نیز همراه بود. نبود برنامهریزی و ساماندهی مسافران، منظم نبودن پارکینگ، انباشت زباله و مناسب نبودن سرویس بهداشتی نهتنها باعث اعتراض مسافران شد بلکه داد میزبانان و ساکنان اورامان را نیز درآورد.
اورامان برای پذیرایی از گردشگران بودجه میخواهد
سیدصابر حسینی، شهردار اورامان تخت میگوید: مناطقی که گردشگر به آن مراجعه میکند هیچوقت برای افراد راضیکننده نبوده است. باوجود اینکه تنها مدت دو سال از شهرشدن اورامان میگذرد اما بودجه، امکانات و سرفصلهای اعتباری در نظر گرفتهشده برای آن بسیار ناچیز است و جوابگوی انتظارات برنامهها نیست. ما همیشه با کمبود بودجه دست و پنجه نرم میکنیم. حسینی میگوید: در اورامان با توجه به بافت تاریخی و طبیعی و نوع معماریای که دارد، کار کردن سخت و هزینهبر است. باید توجه داشت مسئولیت مشکلات تنها با شهرداری نیست، اداره اوقاف و میراث فرهنگی نیز متولی اینجا هستند. مواردی مانند مشکل سرویس بهداشتی متوجه میراث فرهنگی نیز است. شهردار این شهر تاریخی ادامه میدهد: با توجه به ظرفیتی که اورامان دارد میتواند جمعیتی به مراتب بیشتر از آنچه امروز به اینجا آمده است را بپذیرد. شرایط توپوگرافی و طبیعی در اینجا بسیار خوب است اما امکانات و شرایطی برای نگهداری و اقامت گردشگر نداریم. وقتی امکانات نهادهای مسئول ضعیف باشد ارائه خدمات نیز ضعف خواهد شد. ما چون خدمات به مسافران ارائه نمیدهیم، برای بازدیدکنندگان ورودی در نظر نگرفتهایم. درباره پارکینگ هم باید این مساله را در نظر گرفت که در طول سال تنها دو روز ما با ورود انبوه گردشگر روبهرو هستیم؛ نیمه بهمن ماه در مراسم عروسی پیر شالیار و امروز که جزء شلوغترین روزهاست؛ پس توان ساخت پارکینگ برای دو روز را نداریم اما محوطهای را مسطح کردهایم که صدها اتومبیل میتوانند در آن پارک کنند. نکته دیگر اینکه تنها شهری که در آن جایگاه دفع زباله به صورت مکانیزه وجود دارد، اورامان تخت است. حسینی در ادامه میگوید: درحال حاضر این شهر گاز، سیستم فاضلاب و آب ندارد، با این شرایط عملا شهرداری خلعسلاح است چون من نمیتوانم معبر شهر را درست و کوچهها را سنگفرش کنم به این علت که هر هزینهای صرف شود بیهوده است. مثلا یک سال اداره گاز اعتبار و بودجه دارد اما اداره آب ندارد. با توجه به اینکه اورامان زیرساخت ندارد کار عمرانی در آن بیهوده است. از طرفی هم اگر اورامان گازکشی داشته باشد شرایط از آنچه امروز میبینیم بدتر خواهد شد. من برای حل این مشکلات از طریق نماینده مجلس و فرمانداری پیگیری کردهام، حتی نزد معاون عمرانی وزیر کشور هم رفتهام همه این دوستان میگویند انشاءالله حل میشود، ما هم چارهای جز توکل به خدا نداریم.
میخواهیم اورامان روستا بماند
اما فرزاد نویدی، خبرنگار و دوستدار میراث فرهنگی در کردستان مخالف نظر شهردار اورامان است. او میگوید: تقریبا کردستان 1730 روستا دارد. در دولت نهم و دهم که اقدامات سیاسی همه مسائل را تحتالشعاع قرار داده بود برخی روستاها نیز از این سیاست آسیب دیدند. در این استان بیش از 10 روستا تبدیل به شهر شد. درحالی که قرار بود روستاهایی که بیش از 10 هزار نفر جمعیت دارند شامل این برنامه شوند اما در نهایت، روستاهایی با جمعیت بیش از سه هزار نفر قربانی این سیاست شدند؛ اورامان نباید شهر میشد. نویدی میگوید: ما بارها اعتراض کردیم اینجا را به روستا برگردانید. هیچگونه زیرساختی برای شهر شدن در اینجا وجود ندارد. دیگر اینکه منطقه اورامان یک بافت پلکانی دارد و وقتی شهرداری ورود پیدا میکند این بافتها نمیتوانند مقاومت کنند و سازههای جدید جای بناهای بومی را میگیرد، در نتیجه بافت آن دگرگون میشود، معماری قدیم از بین میرود و جذابیت گردشگری نیز نابود میشود. به نظر من تنها چاره این است که دوباره اورامان به عنوان روستا معرفی شود. اما شهردار گفتههای این فعال مدنی را نمیپذیرد و میگوید: باید توجه داشت امروز دیگر هیچوقت یک شهر تبدیل به روستا نمیشود و این مساله از نظر تقسیمات جغرافیایی و سیاستگذاری قابل بازگشت نیست. اما با توجه به ظرفیتها و شرایط موجود پیشنهاد میکنم اورامان، سروآباد و زریوار به عنوان یک مسیر گردشگری معرفی شوند. این مسیر میتواند سرمایهگذار در این زمینه جذب کند و بودجه و اعتباری به آن اختصاص یابد. مثلا اگر دولت 15 میلیارد هزینه کند و یک مسیر گردشگری تعریف کند ممکن است بتوان این مشکلها را برطرف کرد. غفار عبداللهی مسئول خانه پیر شالیار میگوید: ما اهالی اورامان از مسئولان دولتی انتظار داریم این وضعیت را درست کنند، شما اگر کوچهها را نگاه کنید پر از آشغال است. از وقتی اینجا شهر شده مثل ویرانهها شده است.
وقتی روستا بود خیلی بهتر بود، آن موقع ما زبالهها را خودمان جمعآوری میکردیم، اما حالا میگوییم در شهر زندگی میکنیم، شهر ما هم شهرداری دارد و زبالهها در کوچهها میماند. عبداللهی میگوید: فقط اسم اینجا شهر است. هیچچیز آن به شهر نمیماند. در جایی که همه درآمد مردم آن از راه کشاورزی است. نمیتوان اسم شهر برای آن گذاشت. ببینید روستایی را که در همسایگی ماست. اگر هزینه برق آنجا را شش تومان با آنها حساب میکنند، هزینه مصرف برق اورامان با تهران برابر است. شهر شدن به جز هزینه برای ما چیزی نداشته است. همانطور که میبینید لولهکشیها هم هوایی است، زمستانها یخ میزند و تابستانها میپوسد.