الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

• مهرگان؛ جشنی برای سپاس از طبیعت

·                                 مهرگان؛ جشنی برای سپاس از طبیعت

·                                 حسین زندی

·                                
خصلت صلح‌جویی ایرانی از گذشته‌های دور سبب پدید آمدن آیین‌ها و مراسمی شده است که به‌صورت جشن و شادی خودنمایی می‌کند. اگرچه در طول قرون گذشته این سرزمین مدام مورد هجوم قرار گرفته اما این ویژگی که در نهاد مردمان سرزمین ایران ریشه دوانده و جزیی از زندگی و فرهنگ مردم شده است، گاهی به‌صورت جشن ملی و گاهی به‌صورت جشن مذهبی و آیینی خود را نشان داده است. به دیگر سخن این جشن‌ها سرمایه‌های فرهنگی و منابعی‌اند که اسطوره‌ها، آیین‌ها، رفتارها، جهان‌بینی و چگونگی زندگی اجتماعی گذشتگان را تا به امروز حفظ کرده‌اند.
جشن کهن مهرگان یکی از این جشن‌هاست. سابقه این جشن را تا هزاره سوم پیش از میلاد ذکر کرده‌اند اما آنچه مسلم است این بود که مهرگان پیش از ظهور زرتشت رواج داشته و هم‌زمان و همراه با مهرپرستی در ایران برگزار می‌شده است. این جشن نیز مانند دیگر جشن‌ها با گذشت زمان دچار تحول و تغییر شده است. گاه این تغییرات از طریق حکومت‌ها و سیاست‌های آنان بوده و گاه با تغییر شیوه زندگی مردمان یا تاثیر ادیان و مذاهب که این جشن‌ها را به‌صورت جشن مذهبی پاسداری کرده‌اند. در منابع متعددی از پیشینه این جشن سخن گفته شده است اما بیش‌تر منابع مربوط به پیش از اسلام، منابع غربی و یونانی است که به آثار «کتزیاس» و «استرابن» می‌توان اشاره کرد.
«... ولی در تلمود اورشلیم که فقط نام سه جشن مادی آمده است اسامی نسبتا واضح‌تر است. این نام‌ها عبارت است از موتردی، ترسکی، (
mutardi ،turyaskai) و مهرنیکی (muharnekei) که به آسانی می‌توان تشخیص داد همان نوسرد، تیرکان و مهرگان است و این مطلبی است که چند نفر از دانشمندان (به دولاگارو و کوهرت) آن را بیان و تایید کرده‌اند...»
دکتر مهرداد بهار می‌گوید: «از هزاره سوم پ. م در آسیای غربی دو عید رواج داشت؛ عید آفرینش که در اوایل پاییز و عید باززایی که در آغاز بهار برگزار می‌شده است. این دو عید باستانی حتی تا اواسط هزاره نخست پ.م در آسیای غربی وجود دارد و در واقع قدمت هر دو در این منطقه نشان داده می‌شود. در ایران نیز نوروز عید بهاری و مهرگان عید پاییزی بوده است اما این به معنی وام‌گیری از بین‌النهرین نیست. من برآنم که فرهنگ بومی وسیعی با وجوه مشترک از رود سند تا دره مدیترانه وجود داشته است.»
مهرداد بهار معتقد است بعد‌ها با پدیدار شدن «مردوک» و یگانه شدن او با دیگر ایزدان این دو عید بهاری و پاییزی به یک جشن تبدیل می‌شود یعنی جشن نوروز اما حتی اگر این سخن را بپذیریم باید توجه داشته باشیم که مهرگان هنوز، مناطق مختلف ایران و در بین زرتشتیان متداول است اما نه به‌صورتی که پیش از زرتشت رواج داشته. پس از تلفیق با نوروز جشن‌مهرگان متحول شده و جنبه اساطیری آن رنگ و بوی اجتماعی و کشاورزی به خود گرفته است که با مهرگان پیش از زرتشت کاملا متفاوت است. پس از اسلام نیز در منابع مختلف از جشن‌مهرگان یاد شده است. آثار الباقیه که یکی از معتبرترین منابع در معرفی جشن‌هاست و از قرون اولیه اسلام به‌جا مانده از آن جمله است. شاعران بزرگی مانند فردوسی، رودکی، منوچهری و مسعود سعد نیز آثاری در بزرگداشت مهرگان دارند.
ابوریحان می‌نویسد: «مهر ماه و روز اول آن هرمزد روز است و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است که خزان دوم باشد و این عید مانند دیگر اعیاد برای عموم مردم است و تفسیر آن دوستی جان است و گویند که مهر، نام آفتاب است و چون در این روز آفتاب برای اهل عالم پیدا شد این است که این روز را مهرگان گویند. نیز گفته‌اند در این روز فرشتگان برای یاری فریدون آمدند.»
باز می‌نویسد: «اما آن دسته ایرانیان که به تاویل قایل‌اند برای این قبیل مطالب تاویل قایل می‌شوند و مهرگان را دلیل بر قیامت و آخر عالم می‌دانند به این دلیل که هرچیزی که دارای نمو باشد در این روز به منتهای نمو خود می‌رسد و مواد نمو از آن منقطع می‌شود و حیوان در این روز از تناسل باز می‌ماند چنان که نوروز را. آنچه در مهرگان گفته شد بعکس است و آن را آغاز عالم می‌دانند و برخی مهرگان را بر نوروز تفضیل داده‌اند چنان که پاییز را بر بهار برتری داده‌اند.»
این اشاره‌ها نشان از قدمت و اهمیت مهرگان در ایران دارد. در گذشته مهرگان خارج از حوزه فرهنگی ایران برگزار می‌شد که مورخان غربی بدان اشاره کرده‌اند و از تاثیر این جشن همان بس که اعراب معرب واژه مهرگان (مهرجان) را معادل واژه جشن قرار داده‌اند و برگزاری هر جشنی را مهرجان می‌گویند.
امروزه این جشن در مهر روز از ماه مهر در بین زرتشتیان برگزار می‌شود اما در بین باورمندان دیگر ادیان ایرانی این جشن به گونه‌ای دیگر پدیدار شده است. جشن انگور در ارومیه، تاکستان، ملایر و چند شهر دیگر برگزار می‌شود. همچنین جشن گندم که تقریبا در بیشتر مناطقی که گندم کشت می‌شود، برگزار می‌شود. حتی مراسم‌های آیینی مانند قالیشویان و جشن انار از یادگارهای مهرگان است.
یکی از نشانه‌ها و ویژگی‌های جشن‌های ایرانی در کنار شادمانگی، همراه بودن با هدایا، خوراکی و نعمات است. این هدایا بیش‌تر محصولات کشاورزی است به همین سبب گفته می‌شود ریشه اغلب این جشن‌ها دهقانی است. سیستم کشاورزی و دامپروری در این آیین‌ها تاثیر بسیار گذاشته است و بالعکس این جشن نیز تاثیراتی بر نحوه زندگی، کشاورزی و کار مردمان داشته است. در پایان فصل برداشت، کشاورزان برای سپاس از برکتی که طبیعت در اختیار آنان قرار داده جشن می‌گیرند و در مقابل این جشن‌ها را مایه برکت و فراخی نعمت می‌دانند.
دلیل به وجود آمدن مهرگان را آفرینش، بر تخت نشستن فریدون و پیروزی بر ضحاک، تاجگذاری اردشیر، جشن برداشت و جشن ‌دوستی و پیمان ذکر کرده‌اند. امروزه نیز می‌توان از دیگر خصوصیات این جشن بهره برد و با دلی سرشار از امید و جامه‌ای ارغوانی به دور سفره مهرگانی حلقه زد و با همگرایی به دور از افسردگی، کینه و عداوت پیمان صلح‌ و دوستی ‌بست‌ و دست‌افشان و پای‌کوبان نغمه مهرگانی سرود.

http://sharghnewspaper.ir/Page/Paper/90/07/18/13              

  روزنامه شرق یکشنبه 18 مهر

کرمانشاه سرزمین چشمه‌های مقدس

·                                 کرمانشاه سرزمین چشمه‌های مقدس

·                                 حسین زندی

·                                
از آنجا که آب همواره مظهر پاکی بوده است، ایرانیان نیز این عنصر را مقدس و گرامی داشته‌اند. بنابر شواهد و باورهای بر جا مانده می‌توان گفت اهمیت آب در بین ایرانیان بیشتر از دیگر ملت‌های جهان بوده است. در میان عناصر چهارگانه، آب پس از آتش گرامی‌ترین عنصر در اساطیر ایرانی آورده شده است و ایزد ناهید، آناهیتا را به نگهبانی آن برگزیده‌اند. ده‌ها جشن، مراسم و آیین مانند جشن آبریزان، مراسم باران‌خواهی، پاشیدن آب پشت سر مسافر و... از روزگاران کهن بر جا مانده و هنوز متداول است. این نگرش در مذاهب و باورهای ساکنان ایران نیز تاثیر گذاشته است. در خرده اوستا، نیایش چهارم موسوم است به آب و آن را در کنار چشمه‌ها و جویبارها می‌خوانند. هردوت می‌نویسد: «ایرانیان در میان رود بول نمی‌کنند، در آب روان تف نمی‌اندازند و در آن دست نمی‌شویند و متحمل هم نمی‌شوند که دیگری آن را به کثافاتی آلوده کند» از همین‌رو است که هنوز در این کشور در دامنه‌های زاگرس به ویژه استان کرمانشاه چشمه‌های مقدسی وجود دارد که مردم در کنار آن مراسم می‌گیرند و حاجات خود را از آن چشمه طلب می‌کنند. یکی از آن چشمه‌ها «چشمه ریزه یا کانی ریزه» است. نام این چشمه از دو واژه کانی به معنی چشمه و ریزه به معنای ریزش و ریختن است. کانی ریزه در شهرستان جوانرود [استان کرمانشاه] و مسیر جوانرود به ثلاث باباجانی در ارتفاعات کوه ساره ون یا ساره وان (کوه ریزه) قرار دارد. فاصله چشمه ریزه تا شهرستان جوانرود حدود 40کیلومتر است که از میان روستاهای زیبا در دامنه کوه‌های پوشیده از جنگل بلوط و جاده‌های پیچ‌درپیچ می‌گذرند. نزدیک‌ترین روستا‌ها به این چشمه روستاهای کانی رش و آوارزه از توابع دهستان زمکان است. تقریبا تا فاصله چهارکیلومتری چشمه آسفالت شده و مسافت باقیمانده خاکی است. مردم بومی منطقه معتقدند هرکس بیماری داشته باشد، از جمله سنگ کلیه اگر یک بطری بزرگ از آب چشمه بخورد و پای پیاده به سمت پایین (اولین روستا) برگردد، سنگ کلیه‌اش دفع شده و بیماری‌اش درمان می‌گردد، همچنین باور دارند با خوردن آب این چشمه به مراد خود می‌رسند. همه ساله کوهنوردان از سراسر ایران برای صعود به کوه ساره وان به این نقطه می‌آیند. - اما در طول مسیر در کنار طبیعت زیبای منطقه تصاویر آزاردهنده‌ای به چشم می‌خورد که نشان از خودخواهی انسان دارد. افزون بر زباله‌ها، بطری‌ها و کیسه‌هایی که در کنار جاده‌ها ریخته شده است، تماشای بقایای آتش‌سوزی جنگل‌ها و تخریب‌های معادن تازه‌تاسیس شن و ماسه دیدن تابلو نقاشی نفیسی را تداعی می‌کند که با آتش سیگار سوزانده باشند یا با شی برنده‌ای آن را خط خطی کرده باشند.
- در سال‌های اخیر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری محدوده چشمه ریزه را به عنوان سایت گردشگری در اختیار گرفته و مانند اغلب جاذبه‌های گردشگری یک کیوسک نگهبانی، سرویس بهداشتی و چند سکو برای استراحت گردشگران احداث کرده است. تنها جاذبه‌ای که پس از ورود به این مرکز گردشگری به چشم می‌خورد زباله است و جای زخم بیل مکانیکی و یک دستشویی کثیف که دل هر بیننده‌ای را می‌آزارد.
- بنابر گفته نگهبانی مرکز، روزانه به طور متوسط بین 300 تا 400اتومبیل وارد محوطه کانی ریزه می‌شود هزینه ورودی هر اتومبیل هزار تومان است یعنی پیمانکاری که این محوطه را از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اجاره کرده در ماه حدود 10میلیون تومان درآمد دارد اما آیا سازمان نمی‌تواند در قرارداد خود از پیمانکار درخواست کند حداقل خدمات لازم، یعنی جمع‌آوری زباله‌ها و نظافت سرویس بهداشتی را در نظر بگیرد و بر این امر مهم نظارت کند متاسفانه در هیچ یک از مراکز گردشگری امکانات و خدمات ارایه شده با هزینه دریافتی از گردشگر همخوانی ندارد به ویژه اماکنی که اداره آن به عهده پیمانکار و بخش خصوصی است و مهم‌ترین مساله که حقوق گردشگر است، نادیده گرفته می‌شود و به نظر می‌رسد احترام به گردشگر در کشور ما پدیده بی‌معنایی است.

  http://sharghnewspaper.ir/Page/Paper/90/07/17/13

این یاداشت  به تاریخ 17 مهردر روزنامه شرق منتشر شد

اطلاعیه ی شماره ی یک کتابخانه ی کوهستان

اطلاعیه ی شماره ی یک کتابخانه ی کوهستان

کتابخانه ی کوهستان (قله ی یخچال همدان) اولین کتابخانه ی کوهستانی ایران به زودی (تا پایان آبان ماه) رسما افتتاح می شود و آماده استفاده کوهنوردان می گردد لازم می دانم از کمک های دوستان و علاقه مندان به ویژه همنوردان صعود قلم و اعضا انجمن ایران شناسی کهن دژ و از همکاری ها و پیشنهادهای جناب آقای حمید بختباری مسئول محترم پناهگاه که بدون همیاری ایشان این اتفاق امکان پذیر نبود ، همچنین از مساعدت های آقایان فاضل عبادی ، فرجی،مهندس حسینیان و خانم لیلا عطری تشکر نمایم همچنین توجه دوستان را به موارد زیر جلب می کنم :

1-کتاب های اهدایی با نام اهداکننده در دفتر فهرست کتابخانه همچنین در صفحه اول کتاب ثبت می شود.

2-نام اهداکننده و تعداد کتاب ها در وبلاگ های از پیش اعلام شده منتشر خواهد شد .

3-دوستانی که کتاب های اهدایی را شخصا به مدیریت پناهگاه یخچال تحویل داده اند نام و تعداد کتاب ها را به وبلاگ الوندنوشت (www.zandi90.blogsky.com) یا ایمیل hosein.zandi77@gmail.com اطلاع دهند تا در فهرست اهداکنندگان ثبت گردد.

4-برخی از دوستان کتاب های اهدایی را به نام کودکان خود اهدا کرده اند که با همین اسامی ثبت خواهد شد .

5-تا کنون حدود 500 جلد کتاب به کتابخانه اهدا شده است و در صورت افزایش این تعداد در اطلاعیه های بعدی خواهد آمد

6-در پایان اسامی برخی از دوستان اهداکننده در ذیل می آید که به مرور بر تعدادشان افزوده خواهد شد

1-حسین خیریان 25جلد

2-فاطمه موسوی 2جلد

3-مهندس حسین رحیمی سنا 4جلد

4-سعید دینی 20جلد

5-حیدر زندی 5جلد

6-محمد نیک بخت 4جلد

7-ناهید زندی 2جلد

8-علی رضا افشاری 1جلد

9-جواد رجبی 3جلد

10-خانم  اسکندری 1جلد

11-فواد رضاپور 5جلد

کودکان:

1-شیدا به خیال 2جلد

2-رها رضاپور 12جلد

3-رهام ثریایی 2جلد

4-آرمان رهبری 3جلد

5-آرنیکا مغازه ای 2جلد

6- مانی صمدی ناصر 5جلد

7-ماهان صمدی ناصر 5جلد

8-آمیتیس خوش نوا 5جلد

انسان اصلی ترین عامل تخریب جنگل ها

  • حسین زندی

  • دیر سالی است خشکی زمین را به عوامل انسانی نسبت می‌دهیم، خود را تبرئه می‌کنیم، از زیر بار مسوولیت شانه خالی می‌کنیم و خشکسالی و گرم شدن هوا را عامل آتش‌سوزی جنگل‌ها و نابودی منابع طبیعی می‌پنداریم. کمتر از خود می‌پرسیم علت گرمایش زمین چیست؟ و چه دلیلی باعث خشکسالی شده است؟ ساختن نیروگاه‌های آبی در مناطق خشک و نیمه‌خشک، سدسازی‌های بی‌رویه، حفر چاه‌های عمیق، پساب‌ها و پسماندهای صنعتی که در تالاب‌ها و دریاچه‌ها می‌ریزد، برداشت بیش از حد از آب رودخانه‌ها، قطع درختان و ده‌ها عامل انسانی دیگر را نادیده می‌گیریم و در نهایت نیز متوسل به قضا و قدر می‌شویم تا حال و روز زمین روز به‌روز بدتر شود.
    - آتش‌سوزی جنگل‌ها در کنار قطع درختان برای ساخت‌و‌ساز ویلا، گسترش شهرسازی و جاده‌سازی و مراکز صنعتی مواردی هستند که در چند سال گذشته سیر صعودی داشته و هر روز خبر این حادثه‌ ناگوار در طبیعت ایران، به ویژه غرب کشور تکرار می‌شود و کم‌کم مانند خبری عادی از کنارش می‌گذریم. برخی از دوستان این اتفاق را به حاکمیت نسبت می‌دهند و معتقدند برای به دام انداختن فلان گروه معاند در جنگل‌ها آتش می‌افروزند! این تفکر سبب می‌شود مساله به گونه‌ امری سیاسی جلوه کند، که نه تنها به حل مشکل کمک نمی‌کند که مشکل را دو چندان خواهد کرد. براساس مشاهدات چند ماهه در جنگل‌های استان کرمانشاه به جرات می‌توانم بگویم علت اصلی آتش‌سوزی‌ها و قطع درختان عامل انسانی و به ویژه مردم بومی این مناطق هستند؛ مردمی که از نتیجه‌ بلایی که بر سر زمین می‌آورند، آگاه نیستند و منافع زودگذر شخصی را بر منافع ملی ترجیح می‌دهند.
    - با رشد بیش از حد جمعیت کشور در سه دهه‌ اخیر و تحولات اجتماعی و تغییر مناسبات اجتماعی مردم دچار زیاده‌خواهی شده‌اند و در نتیجه نیازهای جدید پدیدار شده که منجر به مصرف‌گرایی و بی‌اخلاقی در جامعه شده است.
    - گسترش مناطق مسکونی و تقسیم اراضی شهری بین جمعیت فرزندان بیشتر از عواملی است که هرچه تعداد فرزندان یک زمین‌دار یا کشاورز بیشتر شود، در تقسیم زمین‌هایش مقدار کمتری به هر یک از فرزندان او می‌رسد، در نتیجه فرد سعی در گسترش اراضی می‌کند و چه بهتر که اراضی ملی را تصرف کند. از آنجا که در حاشیه‌ رشته‌‌کوه زاگرس زمین هموار کمتری وجود دارد، کشاورزان به کوه‌های اطراف روی آورده‌اند. برای تصرف کوه‌ها ابتدا باید پوشش گیاهی و جنگل‌های زیبا را از بین برد. راحت‌ترین کار آتش‌زدن جنگل‌هاست. در اطراف شهر جوانرود و بلندی‌های ثلاث باباجانی، پاوه و قلخانی آثار زخم تراکتورها و ماشین‌های کشاورزی تا نوک قله مشاهده می‌شود. جنگل‌ها که باعث ذخیره‌ آب‌های زیرزمینی و عامل باز دارنده‌ خشکسالی بودند و از آنها به عنوان شش‌های تنفسی زاگرس یاد می‌شد، تبدیل به کشتزارهای گندم دیم شده است. البته به آن هم بسنده نمی‌شود و در پایان فصل برداشت بقایای پوشال‌ها و کلش‌ها را آتش می‌زنند تا برای کشت سال آینده آماده شود. غافل از اینکه این کار سبب سوختن خاک می‌شود و ماندن پوشال‌ها در دل خاک باعث تنفس زمین و محصول بهتر می‌شود. شیب زیاد و فرسایش خاک این زمین‌ها مقاومت کافی برای کشاورزی را ندارند و تنها درخت می‌تواند در این شیب تند رشد کند.
    - مورد بعدی قطع درختان برای تامین سوخت است که در سایه‌ هدفمندی یارانه‌ها و حذف سوبسید سوخت، روستاییان درختان را به عنوان ذخیره‌ای برای سوخت مورد نیاز زمستان از بین می‌برند.
    - حفر کانال برای ایجاد مسیر لوله‌های فشار قوی گاز و آب به وسیله‌ نیروها و پیمانکاران غیرمتخصص و عدم مدیریت و نظارت صحیح دولتی از موارد دیگری است که در تخریب کوهستان و قطع درختان نقش دارد.
    - ایجاد انواع معدن سنگ و شن و ماسه زیبایی کوهستان را دچار نقص کرده و هر روز بر تعداد مجوزهای این معادن افزوده می‌شود تا بر حجم زباله‌های ساختمانی افزوده شود.
    - چرای بی‌رویه به دلیل مدرن نشدن دامداری کشور و اینکه گفته می‌شود چوپان‌ها و عشایر یکی از عوامل آتش‌سوزی جنگل‌های زاگرس است، اختلافات طایفه‌ای و قومی در حاشیه‌ زاگرس، بیمارانی که از دیدن آتش‌سوزی لذت می‌برند! شکارچیان و گردشگرانی که بدون برخورداری از آداب سفر و بدون اینکه آموزشی برای گردشگری دیده باشند، تشویق به مسافرت کردن می‌شوند و جز زباله و آتش‌سوزی پارک‌ها و جنگل‌ها ره‌آوردی برای زمین ندارند، تغییر کاربری جنگل‌ها به مناطق صنعتی و مسکونی و ده‌ها مورد دیگر جملگی نشان از نابودی طبیعت به دست انسان دارد و همه‌ این موارد در گرمایش زمین و تغییرات اکولوژیکی تاثیر گذاشته‌اند.
    اما چه اتفاقی رخ داده؟ مردمی که نزدشان درخت و آب، هر دو از عناصر مقدس و قابل احترام بوده و هنوز چشمه‌ها و درختان مقدسی در این سامان وجود دارد که مردم نذورات‌شان را به پای آن می‌ریزند، حالا چنین تیشه به ریشه‌ خویش و طبیعت خویش می‌زنند! و نسبت به محیط زیست بی‌تفاوت شده‌اند. مردمی که زمین را چنان گرامی می‌داشتند که یک روز از سال را به نام «روز زن و زمین و زایش» جشن می‌گرفتند، امروز زخم بر پیکر مادر خود می‌زنند.
    - هزار مورد آتش‌سوزی در سال 1389 و سوختن 34‌هکتار جنگل تنها در مناطق کردستان یا 74 مورد آتش‌سوزی در پنج ماهه‌ نخست سال 1390 در لرستان و در نتیجه‌ از بین رفتن 40‌هکتار جنگل در هر روز آمار بسیار وحشتناکی است و نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت، هرچند این تنها آمار رسمی است و آتش‌سوزی‌های کوچک بسیاری رخ می‌دهد که گزارش نمی‌شود. از آنجا که بزرگ‌ترین بحران امروز و آینده‌ ما بحران آب و محیط زیست است، سکوت جایز نیست. این مشکل یک مساله فرهنگی است تا سیاسی و برای حل این معضل سه گروه باید بسیج شوند:
    1- نهادهای متولی که با کم‌کاری و رعایت نکردن قوانین موجود زیست‌محیطی تاکنون نقش مثبتی ایفا نکرده‌اند، می‌توانند با برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح منابع آبی، استفاده از رسانه‌های جمعی، تامین تجهیزات و فناوری پیشرفته و امکانات مهار آتش در خور مناطق کوهستانی هر چه سریع‌تر اقدام کنند.
    2- انجمن‌ها و نهادهای غیردولتی که پل ارتباطی و عامل آشتی مردم و دولت هستند، می‌توانند نقش آموزش نیروهای محلی را به عهده بگیرند. سال‌هاست که از هر فرصتی برای بیان این پیشنهاد بهره گرفته‌ام که فرهنگ‌سازی و آموزش برای حفظ زیست بوم و میراث فرهنگی باید از کودکی آغاز شود و به عنوان وظیفه‌ اصلی آموزشی مورد توجه قرار گیرد و در تمام مقاطع تحصیلی باید واحد درسی مربوط به حفظ محیط زیست و میراث فرهنگی اختصاص یابد. امروز نیز از آنجا که آموزش و پرورش، نقش و رسالت آموزشی را از دست داده و مسوولیت نهادهای دیگر را به دوش می‌کشد و حفظ محیط‌زیست هیچ جایی در پس ذهن مدیران ارشد و برنامه‌ریزان درسی ندارد این وظیفه بر عهده‌ انجمن‌ها و نهادهای غیردولتی است که با آموزش و اطلاع‌رسانی به کمک رسانه‌های مستقل و بر شمردن عواقب چنین تخریب‌هایی، مردم را آگاه سازند. در این مورد می‌توان با گره زدن منافع درازمدت مردم با حفظ محیط زیست تخریب‌ها را متوقف کرد.
    3- در نهایت مردم که بازیگران اصلی این حوزه‌ هستند، باید حس مسوولیت پذیری را در آنها برانگیخت و در تصمیم‌گیری‌های محلی از مشارکت آنان بهره جست. تجربه نشان داده است هرگاه از جوامع محلی برای حل مشکلات خودشان استفاده شده، موفقیت خوبی حاصل شده است.
    باید توجه داشت که اعلام کاهش آمار آتش‌سوزی در سال‌جاری از جانب مقامات مربوطه مشکلی را حل نخواهد کرد. از بین رفتن حتی یک متر جنگل فاجعه‌ای بزرگ است و باید از آن جلوگیری کرد.
    http://www.sharghnewspaper.ir/Page/Paper/90/07/04/13 روزنامه شرق