الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

تودیع آقای رئیس؛ آیا وضعیت میراث همدان به سامان خواهد رسید؟

آیا وضعیت میراث همدان به سامان خواهد رسید؟
تودیع آقای رئیس؛
آیا وضعیت میراث همدان به سامان خواهد رسید؟
انتصاب آقای ریحان سروش مقدم که طرفداران ایزدی – مدیر پیشین میراث فرهنگی همدان-غیر بومی بودن او را دستمایه انتقاد قرار داده‌اند، درحالی که ایزدی نیز یک مدیر غیر بومی اهل سنقرکلیایی محسوب می‌شد، به نظر نمی‌رسد گره‌ای از کار میراث همدان بگشاید، مگر اینکه بتواند با تفکر حاکم بر این اداره مقابله کند، در این راه حمایت استاندار همدان برگ برنده‌ای است که او در دست دارد و می‌تواند یک خانه تکانی اساسی در این ویرانه انجام دهد.
 
تاریخ : دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۴۸
حسین زندی -سازمان میراث فرهنگی، گردگشگری و صنایع دستی کشور در کنار سازمان حفاظت از محیط زیست از فرزندان مظلوم دولت است، تفاوت هم ندارد، چه جناح و چه جریان سیاسی سکان دولت را به دست گرفته باشد، اصلاح طلب باشد یا اصولگرا، چپ باشد یا راست. آنچه در انتقال سازمان به شیراز و دورکاری کارکنان در دولت اصولگرای احمدی نژادی شاهد بودیم و یا عزل و نصب‌ها و جابجایی‌هایی که در دولت تدبیر امید بر سر این سازمان رفته، شاهدی براین مدعاست. در این بین یکی از مظلوم‌ترین و مغفول مانده‌ترین اداره‌های استانی، همدان است که همواره چه در زمینه بودجه و چه نیروی انسانی و حتا طرح‌های پژوهشی و ثبت آثار مورد کم توجهی و غفلت قرار گرفته است. انتصاب مدیران نیز از سر رفع تکلیف بوده است. 

با اینکه کار‌شناسان مدام از آسیب‌های مدیران غیر بومی سخن گفته‌اند، این اداره در طول این سال‌ها کمتر مدیر بومی به خود دیده است. مدیریت آخرین مدیر کل غیربومی میراث فرهنگی همدان ۲۲ماه طول کشید که نیمی از آن در دوره دولت تدبیر و امید سپری شد. مسئولیتی پرچالش با ۲۲ ماه تخریب، ۲۲ماه ارائه آمار نادرست و ۲۲ماه قطع ارتباط با فعالان مدنی و کار‌شناسان حوزه‌های میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که تخریب‌ها و آسیب‌های وارده به هر یک حدیث مفصلی است و در این ۲۲ماه تلاش شد تا به جای پرداختن به مسائل، مشکلات و تخریب‌ها، این مسائل در زیر سایه تبلیغات سنگین و جشنواره‌های یک روزه تبلیغاتی مانند اجرای کنسرت و مسابقات و بازی طناب کشی و اجرای «شو»‌های مختلف که در حیطه وظایف دیگر نهادهای دولتی است، پنهان بماند و به جای حل مسئله، صورت مسئله پاک شود. این شیوه مدیریت را در سطح کلان رئیس دولت نهم و دهم و مدیرانی مانند اسفندیار رحیم مشائی و بقایی در کارنامه خود داشتند و اتفاقا گفته می‌شد مدیرکل قبلی نیز به سفارش محمدرضا رحیمی و بقائی به میراث آمد به همین دلیل او را نماد دولت دهم در همدان می‌دانستند. 

چهار مورد آتش سوزی در مهم‌ترین سایت و تپه تاریخی استان هگمتانه، که این مدیر کل با افتخار مسئولیت سه آتش سوزی اول را به عهده گرفت و در مقابل بیش از ۲۰ خبرنگار اظهار کرد: «با اجازه بعضی‌ها (منظور فعالان مدنی بود) اگر لازم باشد بازهم آتش خواهیم زد»، مواردی مانند بریدن درختان کهنسال آرامگاه باباطاهر، تخریب سقف آرامگاه بوعلی به دلیل برگزاری جشن بادکنک بربام آرامگاه، تخریب تپه باستانی روستای علوی ملایر و مواردی از این دست در دروه‌ی این مدیرکل به وقوع پیوست. 

بی‌تفاوتی نسبت به تخریب عمارت ذوالریاستین، عمارت بدیع الحکما، خانه جواهری، خانه نراقی‌ها، تپه باستانی پیسا، تپه شاه طهماسب، تجاوز به حریم باباطاهر، نادیده گرفتن حریم کتیبه‌های گنج نامه و ده‌ها مورد دیگر در کارنامه پربار این مدیر موفق ماندگار است. 

بخش عمده این تخریب‌ها در زمان تصدی دولت تدبیر و امید صورت گرفت و تاکید و اعتراض جامعه مدنی و هنرمندان بر تغییر و برکناری مدیر کل وقت یک سال طول کشید اما پس از ۲۲ ماه تخریب میراث و بی‌توجهی به گردشگری و صنایع دستی مدیر کل میراث فرهنگی همدان تودیع شد. او در این مراسم ابراز امیدواری کرد دوباره به همدان بازگردد و گفت: «هتل باباطاهر به محل برگزاری مراسم تودیع و معارفه بنده تبدیل شده است». جریانی که این جشن‌ها و مراسم‌ها را برگزار می‌کند نیز ادامه روند و شیوه کار این مدیر را خواستار است و به دنبال بازگرداندن ایزدی است. 

مراسم تودیع و معارفه در هتل بابا طاهر همدان انجام شد، اگرچه از معارفه مدیر کل جدید چندان نشانی نبود و بیشتر زمان به تشکر از ایزدی توسط دوستان و همراهان او گذشت اما یکی از سوالهای اساسی این است که چرا حتا مراسم خداحافظی ایزدی در این هتل برگزار می‌شود؟ هتلی که در کنار آرامگاه باباطاهر قرار گرفته و هر روز بدون در نظر گرفتن حریم این اثر ثبت شده بر ارتفاع آن افزوده می‌شود و اداره میراث فرهنگی و، گردشگری و صنایع دستی به عنوان مسئول و متولی میراث نه تنها از تجاوز به حریم این اثر ملی جلوگیری نمی‌کند و پاسخگو نیست بلکه بیشتر مراسم و مهمانی‌های مدیر کل میراث در این هتل برگزار می‌شود؟! آیا مدیر کل جدید این رابطه را ادامه خواهد داد؟ و یا تخلف و تجاوز به حریم آرامگاه را پیگیری خواهد کرد؟ چرا نماینده دولت در همدان به چنین مراسمی تن می‌دهد؟ 

بخش عمده بودجه میراث فرهنگی همدان برای برگزاری مراسم تبلیغاتی آقای مدیر صرف شده است و باید پرسید از یکهزار و صد تپه باستانی و تاریخی استان، کدام یک در زمان مدیریت او ثبت شده است؟ برای توسعه گردشگری پایدار چه برنامه و عملکردی را در این سال‌ها می‌توان سراغ گرفت؟ ایزدی در این سال‌ها دنبال ثبت بازی« یه قل دوقل» بود و برای ثبت چند نوع آش نیز قدم برداشت. 

پس از انتصاب ایزدی، کم نبودند صنعتگران و کارآفرینان صنایع دستی که یا خانه نشین شدند و یا تغییر شغل داده‌اند. کدام حمایت از این کارآفرینان صورت گرفته است به جز نمایشگاه‌هایی که به نام صنایع دستی برپا می‌شود و به کام فروشندگان اقلام چینی است و از صنایع دستی استان هیچ خبری در این نمایشگاه‌ها نیست. 

باید توجه داشت با تغییر مدیرکل، بحران اداره میراث میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی برطرف نخواهد شد چراکه مسأله یک فرد نیست بلکه یک جریان است. 

اما انتصاب آقای ریحان سروش مقدم که طرفداران ایزدی غیر بومی بودن او را دستمایه انتقاد قرار داده‌اند، درحالی که ایزدی نیز یک مدیر غیر بومی اهل سنقرکلیایی محسوب می‌شد، به نظر نمی‌رسد گره‌ای از کار میراث همدان بگشاید، مگر اینکه بتواند با تفکر حاکم بر این اداره مقابله کند، در این راه حمایت استاندار همدان برگ برنده‌ای است که او در دست دارد و می‌تواند یک خانه تکانی اساسی در این ویرانه انجام دهد.
http://honarnews.com/vdcfeyde.w6dmcagiiw.html

خیرین آب را به روی طبیعت بستند

خیرین آب را به روی طبیعت بستند

«ایستگاه صلواتی» جان چشمه «پونه» را گرفت

چشمه پونه الوند از سوی عده‌ای ناشناس که خود را به عنوان خیر معرفی می‌کنند، تخریب و آب آن با لوله‌هایی به سمت یک ایستگاه صلواتی در کنار جاده هدایت شده است.

خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی – چشمه پونه الوند از سوی عده‌ای ناشناس که خود را به عنوان خیر معرفی می‌کنند، تخریب و آب آن با لوله‌هایی به سمت یک ایستگاه صلواتی در کنار جاده گنجنامه به سمت پیست اسکی هدایت شده است. این اقدام موجب خشک شدن پوشش گیاهی منطقه شده است.
 
به گفته دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست در همدان، این اولین بار نیست که با استفاده از باورهای مردمی اقدام به تخریب میراثی از این سرزمین می‌شود و اولین مورد نیست که در همدان چشمه‌ای نابود و منطقه‌ای طبیعی خشک می‌شود؛ این‌ روزها احداث سازه‌های تله کابین که تا نزدیک کتیبه‌های گنجنامه رسیده و نابودی بخش بزرگی از کوهستان الوند را سبب شده به همراه تخریب چشمه ها، باغ‌ها و طبیعت همدان بخشی از برخورد با میراث این استان است.
 
آب چشمه پونه از مسیر طبیعی‌اش جدا شده و حالا به سمت یک ایستگاه صلواتی کشیده شده است
 
پس از تخریب چشمه «پونه» الوند، 10‌ها تن از کوهنوردان، طبیعت دوستان و فعالان محیط زیست همدان با نگارش و امضاء نامه‌ای سرگشاده خطاب به مسئولان استانی خواستار توقف تخریب‌ها و بازگرداندن این چشمه به صورت اولیه و سپردن عاملان این تخریب به مجاری قانونی شدند .
 
سال گذشته پس از اعتراض فعالان مدنی به تخریب چشمه ملک، به حکم مقامات قضائی استان این چشمه که توسط اهالی روستای دیوین تخریب شده بود، به صورت اولیه بازگردانده شد که اتفاق خوبی بود، اکنون فعالان محیط زیست استان بار دیگر چنین برخوردی را از مسئولان انتظار دارند.
 
ایستگاه صلواتی یک چشمه طبیعی تخریب شده
 
«محمدحسین مقدم»، مدیر گروه کوهنوردی پویان همدان می‌گوید: «چشمه پونه در ارتفاعات مسیر جاده گنجنامه به پیست اسکی تاریک دره قرار داشت و کوهنوردان و خانواده‌ها در کنار این چشمه چادر زده و استراحت می‌کردند. آب این چشمه مسافت طولانی را از سرچشمه تا داخل تاریک دره را سیراب می‌کرد که بعد از قطع آب سرسبزی منطقه از بین رفته است. گیاهان داروئی و صنعتی و پوشش گیاهی منطقه با آب این چشمه سیراب می‌شدند و جانوران و حیات وحش کوهستان الوند نیز از آب آن مصرف می‌کردند. اخیرا کسانی پیدا شدند، چشمه را کور کردند آب چشمه را با صدها متر لوله کشی به سازه ناهمگونی در کنار جاده ایجادکرده، انتقال دادند و اسم آن ‌را گذاشتند، ایستگاه صلوات که باعث تخریب طبیعت می‌شود.
 
لوله‌های آب مانع اصلی رسیدن آب به پوشش گیاهی منطقه
 
این عضو فدراسیون کوهنوردی ادامه می‌دهد: «این روزها کسانی که روزانه از این آب استفاده می‌کنند بیشتر برای شستن ماشین هایشان است و کف و مواد شوینده که داخل محیط طبیعی پخش می‌شود، آلاینده های است که آب های سطحی و سفره های زیرزمینی را آلوده می‌کند، جالب است همین آب را شرکت آب و فاضلاب کیلومترها پائین‌تر در منطقه تقسیم آب گنجنامه فراوری و تسویه کرده و به شهروندان همدانی می دهد. لازم است که تمامی نهادها و مردم به این موضوع توجه کنند، پیش از اینکه حیوانات کوهستان بر اثر تشنگی از بین بروند و پوشش گیاهی منطقه به دلیل بی آبی خشک شود و قبل از اینکه آلاینده‌ها بیشتر از این داخل آب‌های جاری شود از این کار جلوگیری کنند، لوله ها را جمع‌آوری کنند و آب به مسیر طبیعی خود بازگردد و کسانی که قبلا در کنار این چشمه تفریح می‌کردند و از زیبائی‌های آن لذت می بردند باز هم از این محیط استفاده کنند.
 
آبی که دیگر به کار طبیعت نمی آید به کار ماشین شویی می آید
 
مقدم در پاسخ به این سئوال که آیا انجمن شما از طریق نهادهای رسمی و اداره‌های مرتبط و متولی پیگیری کرده است که چه کسانی عامل این تخریب هستند؟ می‌گوید: «کسانی که در این امور شاغل هستند، مسئولیت دارند و وظیفه رسیدگی به این کارها را دارند بی توجه هستند و کسانی که دلسوز طبیعت هستند و در مورد طبیعت علم دارند و روی این قضایا واکنش نشان می‌دهند دستشان کوتاه است. ما به هر مرجعی که مراجعه می کنیم مسئولیت را به گردن دیگری می‌اندازند، یکی می گوید آب و فاضلاب موافقت کرده ، یکی می‌گوید از دست منابع طبیعی خارج شده و مسکن و شهرسازی مسئول است به هر حال هر کسی مجوز صادر می‌کند باید به این کارها علم و آگاهی داشته باشد، پیامدها را بررسی و سپس مجوز صادر کند به دلیل پاسخگو نبودن مسئولان، طبیعت دوستان و کوهنوردان همدان مجبور شدند نامه سرگشاده منتشر کنند تا شاید عامل و یا عومل این تخریب مشخص شود.»
 
این دوستدار طبیعت در مورد نصب تابلو به نام خیرین روی منبع آب می‌گوید: ما به کار خیرین احترام می‌گذاریم اما انتظار داریم به عنوان "خیر" به کارهای سطحی دست نزنند و سطحی عمل نکنند و بنیادی ویران نکنند. با این عمل نه تنها طبیعت و چشمه تخریب شده،بلکه حقوق عمومی مردم نیز نادیده گرفته شده ، طبیعت متعلق به همه مردم بوده و میراثی ملی است و نباید اگر کسی معتقد به کار نیک است از کیسه دیگران خرج کند.
 
http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=111192&Serv=3&SGr=22

حسین زندی

باباطاهر زیر سایه بی توجهی!

باباطاهر زیر سایه بی‌توجهی!

» سرویس: فرهنگی و هنری - میراث و صنایع دستی
33-528.jpg

قصه، تکراری است؛ ماجرای ساخت هتل در حریم درجه‌ی یک بنایی تاریخی و مخدوش شدن حریم بصری اثر.

به گزارش خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، هنوز زمان زیادی از انتشار خبر بریده شدن درختان محوطه‌ی آرامگاه «باباطاهر» توسط افرادی که آن‌ها را منسوب به اداره‌ی میراث فرهنگی همدان می‌دانستند، آن‌ هم به‌دلیل مزاحم بودن درختان برای گرفتن عکس یادگاری توسط گردشگران نگذشته است و شهرداری همدان همچنان به تخریب گاه و بی‌گاه بناهای تاریخی این شهر مانند خانه‌ی «جواهری» و باغ «بدیع‌الحکما» ادامه می‌دهد که خبر جدیدی از افتادن سایه‌ی یک هتل بر آرامگاه «باباطاهر» به گوش می‌رسد.

هتل باباطاهر در ضلع شمالی میدان باباطاهر و حریم اصلی آرامگاه این شاعر ساخته شده و براساس آنچه در پرونده‌ی ثبتی‌اش آمده است: «هیچ بنایی نمی‌تواند در اطراف این اثر تاریخی بلندتر از ساختمان آرامگاه ساخته شود.» این در حالی است که در دو سال گذشته یک‌ونیم طبقه به ارتفاع هتل باباطاهر اضافه شده است.

براساس اسناد موجود، «اثر تاریخی آرامگاه باباطاهر عریان در شهرستان همدان، میدان باباطاهر واقع شده، پس از طی مراحل و تشریفات قانونی لازم در تاریخ 21 / 2 / 1376 به شماره‌ی 1870 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و از تاریخ ثبت تحت حفاظت این سازمان بوده و هرگونه تخریب و دخل و تصرف در اثر مذکور برابر مواد 558 لغایت 569 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی «تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده» جرم محسوب و مرتکب مشمول مجازات‌های قانونی خواهد بود. حریم موجود آرامگاه با توجه به وسعت اطراف بنا در مرحله‌ی اول مناسب است، اما به‌لحاظ حریم، دید و منظره‌ی این آرامگاه، لازم است حریم موجود گسترش پیدا کند.»

یک فعال حوزه‌ی میراث فرهنگی در شهر همدان درباره‌ی اقدامات انجام‌شده در محدوده‌ی آرامگاه باباطاهر به خبرنگار ایسنا گفت: به‌نظر می‌رسد نه‌تنها حریم موجود در این آرامگاه گسترش نیافته است، بلکه ساخت‌وسازها در اطراف این اثر ملی ادامه دارد.

حسین زندی ادامه داد: براساس آنچه از مقابل آرامگاه باباطاهر می‌توان وضعیت این هتل را دید، هتلی که حدود هشت سال پیش ساخته شده، در طول دو سال گذشته، یک‌ونیم طبقه افزایش ارتفاع داشته و اکنون ارتفاع آن به 16 متر می‌رسد. این در حالی است که در طول شش سال گذشته، این هتل سه طبقه داشت.

او با اشاره به بی‌توجهی مسوولان میراث فرهنگی استان نسبت به اعتراض‌ها و واکنش‌هایی که دوستداران میراث فرهنگی در طول دو سال گذشته به این اتفاق داشته‌اند، گفت: علاوه بر ساخت‌وساز انجام‌شده که دید آرامگاه باباطاهر را گرفته، نصب تابلو در اطراف آرامگاه نیز باعث بیشتر مخدوش شدن حریم منظری این بنای تاریخی شده است.

وی با بیان این‌که در ماه‌های گذشته، در حریم آرامگاه ابوعلی سینا نیز برج‌ها و پارکینگ‌هایی ساخته و به منظر این آرامگاه نیز خدشه وارد شده است، اظهار کرد: با این وجود، مسوولان در این زمینه سکوت کرده‌اند. سکوت معنادار مدیران میراث فرهنگی وقتی پرسش‌برانگیز می‌شود که در یک سال گذشته، محل برگزاری بیشتر مراسم و مهمانی‌های اداره‌ی میراث همدان «هتل باباطاهر» بوده است.

او ادامه داد: نگرانی فعالان مدنی و دوست‌داران میراث فرهنگی همدان این است که آیا آنچه در میدان نقش جهان اصفهان اتفاق افتاد، در کنار آرامگاه «باباطاهر» نیز تکرار خواهد شد؟ آیا پس از ساخته شدن هتل باباطاهر، مدیران شهری می‌توانند رأی تخریب طبقات اضافه را از مقامات بگیرند؟ آیا در این زمینه پیشگیری بهتر از درمان نیست؟

زندی شهرداری را نیز در این میان مسوول دانست و افزود: این نهاد در چنین مواردی معمولا فقط با یک جریمه‌ی نقدی از موضوع چشم‌پوشی می‌کند؛ اما در اینجا متولی اصلی آرامگاه باباطاهر اداره‌ی میراث فرهنگی است و سکوت مدیران آن، نابخشودنی است. مدیران میراث باید توجه داشته باشند که گردشگر برای دیدن آثار تاریخی و طبیعی به همدان می‌آید، نه برای دیدن هتلی پنج طبقه.

یک کارشناس معماری نیز درباره‌ی وضعیت حریم منظری این آرامگاه به خبرنگار ایسنا گفت: در گذشته، وقتی از سمت تهران به همدان وارد می‌شدیم، با نمای آرامگاه باباطاهر روبه‌رو بودیم، اما امروز تابلو و بنای یک هتل را می‌بینیم که منظر آرامگاه را کاملا کور کرده است.

بابک یاریاب ادامه داد: مهم‌ترین مسأله در این محوطه، این است که «خط آسمان» اطراف مقبره شکسته شده و ارتفاع مناسب از بین رفته و یک ارتفاع جدید شکل گرفته است. این اتفاق روی منظر بصری مقبره تأثیر گذاشته است. در حالی‌ که در شهرهایی که بافت تاریخی دارند، اجازه داده نمی‌شود «خط آسمان» شکسته شود؛ اما در اینجا این اتفاق افتاده و ارتفاع بناهای جدید با بناهای تاریخی یکی نیست.

وی اظهار کرد: باید توجه داشت که این مسائل براساس منفعت شخصی، شکل می‌گیرند، مانند آنچه در ارتباط با برج جهان‌نما و میدان نقش جهان اتفاق افتاد.

او استفاده از مصالح نامتناسب در این هتل در دست بازسازی را از دیگر مشکلاتی دانست که به حریم آرامگاه باباطاهر آسیب می‌زند و گفت:‌ در نمای بیرونی این هتل، از نمای آلومینیومی و مدرن استفاده شده است که با فضا همخوانی ندارد.

وی اضافه کرد: در این محوطه علاوه بر بنای آرامگاه «باباطاهر» بنای تاریخی «امامزاده فرزندعلی» هم قرار گرفته که گنبد دوپوش منحصربه‌فرد و بسیار زیبایی دارد و برای حفظ معماری کهن آن بهتر است از دست‌کاری مصون بماند.

انتهای پیام

هتل در حریم آرامگاه باباطاهر

http://www.isna.ir/fa/news/93041106322/%D8%A8%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%A8%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%DB%8C

مزرعه زندگی

http://www.hamshahrionline.ir/(S(bhyusyrjhu0kae553r4wmi45))/details/263640/Lifeskills/jobs



چگونه بر صخره جنگل بکاریم
حسین زند‌‌ی:کارشناس

افراد‌‌ بسیاری برای کسب د‌‌رآمد‌‌ و تجمیع سرمایه اقد‌‌ام به ایجاد‌‌ شغل یا سرمایه‌گذاری د‌‌ر پروژه‌های کوچک و بزرگ می‌کنند‌‌،کسانی که هم به منافع و سود‌‌ شخصی خود‌‌ می‌اند‌‌یشند‌‌ و هم به منافع ملی متعهد‌‌ هستند‌‌. مهد‌‌ی احیایی، یکی از این افراد‌‌ است. او روایتگر نسلی است که می‌توان آنان را کارآفرینان خود‌‌ ساخته د‌‌انست؛ کسانی که چرخ صنعت ایران قطعا مد‌‌یون آنهاست.

احیایی بیش از 40سال پیش عهد‌‌ و پیمانی با زمین بسته که هنوز به آن پایبند‌‌ است. هرکسی وارد‌‌ مزرعه 220هکتاری او شود‌‌ به تعهد‌‌ او پی خواهد‌‌ برد‌‌ اما ناظر بیرونی هرگز متوجه نخواهد‌‌ شد‌‌ چه روزهایی برای ساختن این بهشت از سر گذراند‌‌ه است. او می‌توانست مانند‌‌ بسیاری از صاحبان سرمایه به جای د‌‌ست و پنجه نرم کرد‌‌ن با مشکلات، مهاجرت کند‌‌، یا مانند‌‌ بسیاری از کسانی که راه ساد‌‌ه سود‌‌آوری را د‌‌ر بساز و بفروشی می‌بینند‌‌ د‌‌ل به سود‌‌اگری بسپارد‌‌ اما نه‌تنها مهاجرت نکرد‌‌ بلکه فرزند‌‌انش نیز پس از پایان تحصیل د‌‌ر خارج به ایران بازگشتند‌‌ و د‌‌ر کنار او به‌کار مشغول شد‌‌ند‌‌. این نوع کارآفرینی براساس یک چارچوب و یک باور شکل گرفته است؛ چارچوبی که تولید‌‌ ملی و اشتغال را د‌‌رنظر می‌گیرد‌‌. ارزش‌هایی مهم‌تر از پول نیز مد‌‌نظر قرار می‌گیرد‌‌ و د‌‌ر این راه عشق به ایران به او نیرو می‌د‌‌هد‌‌ تا بیابانی را به مزرعه سبز تبد‌‌یل کند‌‌، برای د‌‌ه‌ها خانواد‌‌ه ایجاد‌‌ شغل و کشوری به او افتخار کند‌‌. همین تفاوت نگرش، احیایی را از د‌‌یگر کشاورزان متمایز می‌کند‌‌.

حفر چاه‌های عمیق د‌‌ر منطقه قهاوند‌‌ همد‌‌ان موجب اعتراض طرفد‌‌اران محیط‌زیست شد‌‌ه است به‌ویژه چاه‌های نیروگاه همد‌‌ان آسیب زیاد‌‌ی به کشاورزی منطقه وارد‌‌ کرد‌‌ه است. مزرعه احیایی هم قربانی این بحران بود‌‌ه و از آسیب‌های آن د‌‌ر امان نماند‌‌ه است. اگرچه د‌‌ر این مزرعه آبیاری به شیوه نیمه سنتی انجام می‌شود‌‌ اما احیایی اخیرا به موضوع مد‌‌یریت آب پی برد‌‌ه است و با جمع‌آوری آب‌های سطحی و استفاد‌‌ه از فناوری نوین تلاش می‌کند‌‌ این مجموعه را حفظ کند‌‌.

احیایی بیش از 10هکتار از اطراف مزرعه را حصار کشی کرد‌‌ه است تا گونه‌های د‌‌ر خطر جانوران را تکثیر و رها‌سازی‌ کند‌‌ و د‌‌ر حال مطالعه روی 50گونه جانوری‌ است تا حیواناتی که با اقلیم منطقه سازگاری د‌‌ارد‌‌ را انتخاب کند‌‌. گونه‌های گیاهی د‌‌رمعرض خطر را نیز فراموش نکرد‌‌ه است و گوشه‌ای از مزرعه را به تکثیر گیاه کنگر اختصاص د‌‌اد‌‌ه است و امید‌‌وار است با تکثیر آن مرد‌‌م آسیب کمتری به طبیعت وارد‌‌ کنند‌‌. موارد‌‌ی مانند‌‌ استفاد‌‌ه از کود‌‌های ارگانیک و توجه به‌گونه‌های د‌‌ر معرض خطر نابود‌‌ی و بهره‌گیری از د‌‌انش بومی از اقد‌‌ام‌های اوست.

این مزرعه فرصتی برای استان همد‌‌ان است، بیشتر بازد‌‌ید‌ها‌، کاربینی و برنامه‌های آموزشی د‌‌انشجویان د‌‌انشکد‌‌ه کشاورزی د‌‌ر این مزرعه برگزار می‌شود‌‌. این مزرعه چند‌‌ سالی است میزبان بخشی از برنامه‌های جشنواره زمستانی همد‌‌ان است. موفق‌ترین پروژه طرح طوبی که با تسهیلات د‌‌ولتی و زمین‌های منابع طبیعی ایجاد‌‌ شد‌‌، باغ بزرگ باد‌‌ام این مزرعه است که روی صخره کاشته شد‌‌ه است، د‌‌رحالی‌که بیشتر کسانی که د‌‌نبال این طرح بود‌‌ند‌‌ پس از اخذ تسهیلات آن را رها کرد‌‌ند‌‌ و د‌‌رختانش را خشکاند‌‌ند‌‌.

آنچه می‌توانست محصول آزمایشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها باشد‌، اینجا‌حاصل تجربه افراد‌‌ی مانند‌‌ مهد‌‌ی احیایی است که اتفاقا تحصیلات کشاورزی ند‌‌ارد‌‌ و با نظم، پشتکار و اند‌‌یشه این تجربه‌ها را عملی می‌کند‌‌. این کارآفرینان می‌توانند‌‌ الگویی برای نسل جد‌‌ید‌‌ باشند‌‌ تا آب رفته را به جوی بازگرد‌‌انند‌‌.

 

مزرعه زند‌‌گی

مهارت‌های زندگی > شغل - فاطمه کاظمی :
مزرعه‌ای که روزگاری زمینی لم‌یزرع بود‌‌ این روزها ‌آن‌قد‌‌ر معروف شد‌‌ه که آوازه‌اش تا آن طرف مرزها هم رفته است.

 «مزرعه احیایی» د‌‌ر زمینی 220هکتاری واقع‌شد‌‌ه و خانواد‌‌ه آقای احیایی با کمک یکد‌‌یگر آن را می‌چرخانند‌‌. مد‌‌یریت خانواد‌‌گی بر این مزرعه باعث شد‌‌ه تا تلاش اعضا برای به‌ثمر رساند‌‌ن آرزوهای خانم و آقای احیایی، بیش از پیش باشد‌‌. این مزرعه سال‌هاست محل د‌‌رآمد‌‌ خانواد‌‌ه‌های زیاد‌‌ی شد‌‌ه است؛ خانواد‌‌ه‌هایی که هنوز کار د‌‌ر مزرعه ‌ را به زند‌گی د‌‌ر شهر ترجیح می‌د‌‌هند‌‌ و حاضر نیستند‌‌ این بهشت زمینی را ترک کنند‌‌.

یک گل؛ طلیعه بهار

مهد‌‌‌ی احیایی متولد‌‌‌ کرمانشاه و فارغ‌التحصیل رشته تربیت‌بد‌‌‌نی از د‌‌‌انشگاه تهران د‌‌‌ر سال 1341 است. احیایی چند‌‌‌ سال د‌‌‌بیر ورزش د‌‌‌بیرستان شاهد‌‌‌خت د‌‌‌ر تهران بود‌‌‌ اما یک روز احساس کرد‌‌‌ که باید‌‌‌ از تهران د‌‌‌ل بکند‌‌‌. شاید‌‌‌ این قسمت همد‌‌‌انی‌ها بود‌‌‌ که وی و همسرش که او نیز د‌‌‌بیر ورزش بود‌‌‌ این شهر را برای اد‌‌‌امه زند‌‌‌گی انتخاب کرد‌‌‌ند‌‌‌. سال 1358 از آموزش و پرورش استعفا د‌‌‌اد‌‌‌ند‌‌‌ و به مزرعه‌ای پناه ‌برد‌‌‌ند‌‌‌ که سال 50 د‌‌‌ر روستای «قرخلر» شهرستان قهاوند‌‌‌ خرید‌‌‌ه بود‌‌‌ند‌‌‌ و به‌د‌‌‌نبال تحقق آرزوهای بزرگی د‌‌‌ر آن بود‌‌‌ند‌‌‌.

مهد‌‌‌ی احیایی د‌‌‌ر این‌باره می‌گوید‌‌‌: «فرورد‌‌‌ین‌ سال 1350 این مزرعه 220هکتاری را خرید‌‌‌م. آن موقع این مزرعه یک بیابان خشک و خالی بود‌‌‌ که هیچ‌کس زیر بار خرید‌‌‌ آن نمی‌رفت. یاد‌‌‌م هست آن‌موقع همسرم پرسید‌‌‌: قصد‌‌‌ د‌‌‌اری اینجا چه‌کار کنی؟ گفتم: اگر کمکم کنی با هم اینجا را به گلستان تبد‌‌‌یل می‌کنیم. حالا 42سال از آن روزها می‌گذرد‌‌‌ و ماتمام وقت‌مان را د‌‌‌ر این مزرعه می‌گذرانیم.»

مزرعه‌ای بی‌نظیر که آنقد‌‌‌ر جذابیت د‌‌‌اشت که فرزند‌‌‌ان احیایی را پس از تحصیل د‌‌‌ر خارج به کشور باز گرد‌‌‌اند‌‌‌. احیایی د‌‌‌ر این‌باره می‌گوید‌‌‌: «بچه‌هایم همه د‌‌‌ر خارج از کشور د‌‌‌رس خواند‌‌‌ند‌‌‌ اما د‌‌‌ر نهایت همه جز یکی به مزرعه برگشتند‌‌‌ و اکنون هر کد‌‌‌ام مد‌‌‌یریت بخشی از آن را بر عهد‌‌‌ه د‌‌‌ارند‌‌‌. گلخانه توت‌فرنگی را به د‌‌‌خترم مریم سپرد‌‌‌م، مد‌‌‌یریت استخر پرورش ماهی و گوسفند‌‌‌د‌‌‌اری را «مروار» د‌‌‌ختر د‌‌‌یگرم بر‌عهد‌‌‌ه گرفت. گاود‌‌‌اری را هم همسرم اد‌‌‌اره می‌کند‌‌‌ که 10ساعت د‌‌‌ر روز برای آن وقت می‌گذارد‌‌‌. البته او علاقه عجیبی به همه مزرعه که به نوعی حاصل چند‌‌‌ین سال زند‌‌‌گی مشترک ماست، د‌‌‌ارد‌‌‌.»

احیایی د‌‌‌رحالی‌که توت‌فرنگی‌های قرمز را با د‌‌‌ست از شاخه جد‌‌‌ا می‌کند‌‌‌، می‌گوید‌‌‌: «اول یک چاه د‌‌‌ستی کند‌‌‌یم و د‌‌‌ر یکی از زمین‌ها یونجه کاشتیم وسپس‌‌ چاه‌های بعد‌‌‌ی را حفر کرد‌‌‌یم. شب‌ها روی تریلی می‌خوابید‌‌‌م و روزها زیر سایه تریلی کار می‌کرد‌‌‌م تا بالاخره یک اتاقک د‌‌‌اخل مزرعه ساختم و با همسرم برای زند‌‌‌گی به اینجا آمد‌‌‌یم.»

ساختمانی از خشت‌خام

د‌‌ر مزرعه احیایی همه محصولی پرورش د‌اد‌ه می‌شود‌‌؛ از باغ انگور و باد‌‌ام و گلخانه توت‌فرنگی گرفته تا استخر پرورش ماهی قزل‌آلا و گوسفند‌‌د‌‌اری و گاود‌‌اری و پرورش شترمرغ؛ از زمین‌های کاشت خیار و باغ گل‌سرخ تا انبارهای سیب‌زمینی که چند‌‌ین متر زیرزمین حفر شد‌‌ه‌اند‌‌ اما یکی از زیباترین بخش‌های مزرعه، ساختمانی است که سال 1353 احیایی آن را ساخت و پس از سال‌ها هنوز همان بافت را حفظ کرد‌‌ه است؛ «این ساختمان فقط از خشت‌خام ساخته شد‌‌ه است چون خشت‌خام، همه زند‌‌گی ما ایرانی‌هاست. سرما و گرما از آن عبور نمی‌کند‌‌. حتی سقف اینجا تیرچوبی است چون اینجا مزرعه است و باید‌‌ فرقی بین آن و هتل‌ها و رستوران‌ها وجود‌‌ د‌‌اشته باشد‌‌. به همین د‌‌لیل بود‌‌ که هرکس آمد‌‌ و پیشنهاد‌‌ کوبید‌‌ن و تغییر شکل ساختمان را د‌‌اد‌‌، گفتم حتی یک میخ از این ساختمان کند‌‌ه نخواهد‌‌ شد‌‌.» د‌‌ر و د‌‌یوار این ساختمان خشتی پر از لوح‌هایی است که به پاس این همه سال تلاش بی‌وقفه به احیایی اهد‌‌ا شد‌‌ه است. د‌‌ر کنار این لوح‌ها عکس‌های یاد‌‌گاری از شخصیت‌های بزرگ سیاسی که مهمان این مزرعه شد‌‌ه‌اند‌‌ نیز به چشم می‌خورد‌‌.

گلخانه توت‌فرنگی

گلخانه توت‌فرنگی را «مریم احیایی» مد‌‌یریت می‌کند‌‌؛ گلخانه‌ای که چند‌‌ سال است محصولاتش را به سراسر ایران صاد‌‌ر می‌کند‌‌. د‌‌ر این گلخانه از نوعی آبیاری صنعتی استفاد‌‌ه شد‌‌ه است که د‌‌ر آن آب به‌صورت مستقیم به ریشه بوته‌های توت‌فرنگی وارد‌‌ می‌شود‌‌ و به‌د‌‌لیل همین نوع آبیاری، مصرف آب خیلی کمتر و بهینه شد‌‌ه است. د‌‌ر قسمت‌ د‌‌یگری از گلخانه، گلد‌‌ان‌ها د‌‌ر ارتفاعی بالا قرار گرفته‌اند‌‌ و از زمین فاصله د‌‌ارند‌‌. احیایی علتش را اینطور توضیح می‌د‌‌هد‌‌؛ «ما عاد‌‌ت د‌‌اریم د‌‌ر کشاورزی چه د‌‌ر مرحله کاشت و چه د‌‌ر مرحله برد‌‌اشت خم شویم و کار کنیم. این شیوه کار عوارض زیاد‌‌ی برای جسم د‌‌ر پی د‌‌ارد‌‌. به همین د‌‌لیل ارتفاع گلد‌‌ان‌های گلخانه را بالا آورد‌‌م تا کارگران آسیب نبینند‌‌ و با زحمت کمتری کار کنند‌‌. طبیعی است که د‌‌ر این صورت بازد‌‌هی بیشتری هم خواهند‌‌ د‌‌اشت».

باغ باد‌‌ام روی صخره

نه فقط همه‌‌چیز این باغ، بلکه همه مزرعه از رویش یک د‌‌رخت باد‌‌ام‌کوهی شروع شد‌‌؛ روزی که احیایی متوجه رشد‌‌ این د‌‌رخت روی صخره سنگی د‌‌اخل مزرعه شد‌‌ با خود‌‌ش گفت: اگر د‌‌رخت باد‌‌ام کوهی می‌تواند‌‌ به‌صورت خود‌‌‌رو بر صخره رشد‌‌ کند‌‌ پس انسان هم می‌تواند‌‌ با تکیه بر اراد‌‌ه خود‌‌ هر کاری را انجام د‌‌هد‌‌. اینجاست که احیایی تصمیم گرفت سنگ‌های این صخره را بکند‌‌ و روی آنها د‌‌رخت باد‌‌ام بکارد‌‌؛ «یاد‌‌م هست 42سال پیش وقتی این تصمیم را با همسرم د‌‌ر میان گذاشتم به او گفتم: اینجا را به جنگل تبد‌‌یل می‌کنم که او گفت: مطمئنی حالت خوب است؟ مگر چنین چیزی امکان د‌‌ارد‌‌؟ اما من ثابت کرد‌‌م که امکان د‌‌ارد‌‌ و حالا این باغ باد‌‌ام بهترین مصد‌‌اق «طرح طوبی» است؛ باغی که 50گونه جانوری د‌‌ر آن زند‌‌گی می‌کنند‌‌. بعد‌‌ از آن، اطراف مزرعه را با د‌‌رختان سنجد‌‌ حصارکشی کرد‌‌م تا مرز آن با زمین‌های د‌‌یگر تعیین شود‌‌ چون هر د‌‌یواری، حتی د‌‌یوار چین فرو می‌ریزد‌‌ مگر د‌‌یواری که با د‌‌رخت ساخته شد‌‌ه باشد‌‌. اینگونه د‌‌یوار باغ هم د‌‌رخت شد‌‌ و د‌‌رختان سنجد‌‌ شد‌‌ند‌‌ حصار و محافظ د‌‌رخت‌های باد‌‌ام.» احیایی اد‌‌امه می‌د‌‌هد‌‌: این باغ باید‌‌ همیشه پول د‌‌ر بیاورد‌‌ تا بتواند‌‌ باقی بماند‌‌. تا وقتی باد‌‌ام‌ها نارس هستند‌ چاغاله باد‌‌ام، بعد‌‌ مغز باد‌‌ام و د‌‌ست آخر خود‌‌ باد‌‌ام را برد‌‌اشت می‌کنیم. محل آبیاری آن هم از آبی است که حاصل ذوب‌شد‌‌ن برف تپه‌های اطراف است. سیستمی طراحی کرد‌‌ه‌ام تا بتوانم از این آب برای آبیاری مزرعه استفاد‌‌ه کنم.

100هکتار کنگر

د‌‌ر بخش د‌‌یگری از مزرعه تعد‌‌اد‌‌ی کنگر رشد‌‌ کرد‌‌ه‌اند‌‌. احیایی با اشاره به کنگرها می‌گوید‌‌:‌ می‌خواهم نسل کنگر را نگه د‌‌ارم تا برای آیند‌‌گان حفظ شود‌‌. برای این منظور تصمیم گرفته‌ام تا کشت آنها را شروع کنم. بذر این گیاه را تا 100هکتار خواهم کاشت تا باقی بماند‌‌؛ کاری که هیچ‌کس تاکنون نکرد‌‌ه است.

کشاورز بلند‌‌ همت لحظاتی بالای تپه باد‌‌ام می‌ایستد‌‌ و با نگاهی به حاصل 42سال تلاش می‌گوید‌‌:‌ «من اینجا را برای د‌‌لم ساخته‌ام، برای مملکتم و مرد‌‌م‌ام. من این مملکت را د‌‌وست د‌‌ارم و هد‌‌فم تولید‌‌ و ایجاد‌‌ اشتغال است. اگر بتوانیم به نحو احسن یک کار را به ثمر برسانیم و ثمره آن را به همه برسانیم موفق شد‌‌ه‌ایم این هد‌‌ف از خلقت را عملی کنیم. ما مد‌‌یون این کشور هستیم و باید‌‌ برایش تلاش کنیم.»

انبارهای بکر سیب‌زمینی

انبارهای سیب‌زمینی د‌‌ر عمق 10متری زمین کند‌‌ه شد‌‌ه‌اند‌‌. سیب‌زمینی‌های تولید‌‌شد‌‌ه د‌‌ر این محیط می‌توانند‌‌ تا یک سال نگهد‌‌اری شوند‌‌. این فکر بکر متعلق به ذهن خلاق احیایی است که روش‌های گذشتگان را به خوبی د‌‌ر عصر جد‌‌ید‌‌ به‌کار گرفته است، چرا که نمی‌خواسته نگهد‌‌اری از سیب‌زمینی‌ها نیاز به انرژی زیاد‌‌ی د‌‌اشته باشد‌‌ و به محیط‌زیست آسیب بزند‌‌. د‌‌ر کنار انبار سیب‌زمینی ساختمان نیمه‌کاره‌ای هم د‌‌ید‌‌ه می‌شود‌‌ که روزگاری قرار بود‌‌ به کارخانه چیپس تبد‌‌یل شود‌‌ اما حمایت نکرد‌‌ن مسئولان کار را متوقف کرد‌‌ه است. احیایی د‌‌ر کنار این انبارها 60واحد‌‌ مسکونی کوچک هم ساخته است. روزگاری کارگران مزرعه با خانواد‌‌ه خود‌‌ آنجا زند‌‌گی می‌کرد‌‌ند‌‌. مرد‌‌ان د‌‌ر مزرعه کار می‌کرد‌‌ند‌‌ و زنان هم به قالیبافی مشغول بود‌‌ند‌‌. آنها می‌بافتند‌‌ و احیایی محصولاتشان را می‌فروخت اما وقتی طرح پرد‌‌اخت نقد‌‌ی یارانه‌ها اجرا شد‌‌ بسیاری از کارگران به طمع گرفتن یارانه به شهر رفتند‌‌ و این خانه‌ها تقریبا خالی از سکنه شد‌‌ و اکنون فقط چند‌‌ خانواد‌‌ه د‌‌ر این واحد‌‌ها زند‌‌گی می‌کنند‌‌.

اول باغ، بعد‌‌ ماموریت

د‌‌ید‌‌ن مزرعه و باغ باد‌‌ام احیایی از ارتفاع زیاد‌‌ لطفی د‌‌یگر د‌‌ارد‌‌. این را خلبانان پایگاه نوژه همد‌‌ان می‌گویند‌‌. آنها با اشتیاق فراوان از زیبایی‌ سیمای این مزرعه د‌‌ر ارتفاع چند‌‌ کیلومتری از زمین می‌گویند‌‌. باغ آنقد‌‌ر زیباست که خلبانان پایگاه نوژه می‌گویند‌‌ هر وقت از زمین بلند‌‌ می‌شویم اول بر فراز این مزرعه د‌‌ور می‌زنیم، سیر نگاه می‌کنیم و لذت می‌بریم، بعد‌‌ به راهمان اد‌‌امه می‌د‌‌هیم. یکی از آنها می‌گفت: کاش همه ایران مثل مزرعه احیایی بود‌‌!

د‌‌ختر احیایی نیستم اگر...

اتکا به خویش از ویژگی‌های بارز خانواد‌‌ه احیایی است؛ چیزی که از پد‌‌ر به د‌‌ختران هم رسید‌‌ه است. آقای احیایی نقل می‌کند‌‌ که د‌‌خترش د‌‌ر هلند‌‌ د‌‌رس می‌خواند‌ه‌؛ نوجوان بود‌ه‌ و مغرور. یک روز د‌‌وچرخه‌اش خراب می‌شود‌ و نیاز به تعمیرکار پید‌‌ا می‌کند‌‌. تعمیرکار برای رفع مشکل د‌‌وچرخه 12یورو طلب می‌کند‌‌. او د‌‌ر د‌‌ل خود‌‌ می‌گوید‌‌: د‌‌ختر احیایی نیستم اگر خود‌‌م د‌‌وچرخه‌ام را تعمیر نکنم! همان روز با یک یورو د‌‌وچرخه را تعمیر می‌کند‌‌.

مزرعه زند‌‌گی

سال‌ها پیش استاند‌‌ار وقت همد‌‌ان همراه با خانواد‌‌ه‌اش مهمان این مزرعه شد‌‌. زمان بازگشت، احیایی از او خواست چند‌‌ خطی را به یاد‌‌گار بنویسد‌‌. وی چنین نوشت: «این مزرعه، مزرعه زند‌‌گی است. مزرعه شرافت است. مزرعه عزت و سربلند‌‌ی ایران اسلامی است. نماد‌‌ی از خواستن است، نماد‌‌ی از توانستن است. نماد‌‌ی از شایستگی ایرانی است. ما می‌توانیم... این را باید‌‌ به فرزند‌‌ان این مرز و بوم بیاموزیم و برای نسل‌های آتی به ود‌‌یعه بسپاریم. این را همه می‌د‌‌انیم که راز توانایی این ملت د‌‌ر تلاش است و توکل. با این د‌‌و می‌توانیم د‌‌نیای د‌‌یگری بسازیم. حاصل 35سال تلاش یک زند‌‌گی مشترک الهی د‌‌ر این مزرعه هد‌‌یه‌ای است. 35سال تقابل با طبیعت خشن، کوه و صحرا و سربلند‌‌ بیرون‌آمد‌‌ن از این تقابل را باید‌‌ به فرزند‌‌ان این ملت یاد‌‌ د‌‌اد‌‌ که ایستاد‌‌گی، راز زند‌‌گی است. سربلند‌‌ی این مرز و بوم و روح زند‌‌گی که د‌‌ر آن جاری است تبلور اعتماد‌‌ به خد‌‌ای متعال است و البته باید‌‌ تنها به خد‌‌ا اعتماد‌‌ کنیم. برای این خانواد‌‌ه بزرگ آرزوی توفیق روزافزون از خد‌‌اوند‌‌ متعال د‌‌ارم».



گفتگو با سهراب نیک فرجاد کارگردان نمایشنامه های خواستگاری و آوازقو

گفتگو با سهراب نیک فرجاد کارگردان نمایشنامه های خواستگاری و آوازقو

حسین زندی – سهراب نیک فرجاد کارگردان مطرح تئاتر در همدان به تازگی دو اثر از آنتوان چخوف به نام های خواستگاری و آواز قورا به روی صحنه برده است، در این نمایشنامه ها استاد نصرالله عبادی به ایفای نقش می پردازد و به گفته کارگردان هدف از اجرا ها بزرگداشت مقام هنری استاد عبادی است . به گفته نیک فرجاد روز جمعه6 تیرماه در پایان اجرای نمایش توسط هنرمندان همدانپدر تئاتر نوین همدان تجلیل خواهد شد.   

آقای نیک فرجاد دلیل انتخاب نمایشنامه های خواستگاری و آواز قو چه بود؟

علت انتخاب این دو متن به ،شدت علاقه من به آنتوان چخوف برمی گردد که این مرد بسیار شریف کسی است که به لحاظ اخلاقی، رفتاری، گفتاری و احساسی نمونه دوران است. وقتی می گویند چخوف نازنین بیراه نگفته اند. چخوف از بزرگان ادبیات جهان است ما دو سال پیش تمرین ها را شروع کردیم اما به دلایلی یک وقفه افتاد .

به نظر می رسد نمایشنامه دوم یعنی آواز قو به دلیل حضور استاد نصرالله عبادی انتخاب شده است به نوعی زبان حال او و هنرمندان هم نسل اوست؟

دقیقا ،حضور و وجود استاد باعث شد چنین اتفاقی بیافتد معمولا نمایشنامه های چخوف را چون کوتاه است دوتایی باهم کار می کنند ما هم خواستیم در همدان چنین تجربه ای داشته باشیم که البته به یک هدف والا تبدیل شد .وقتی من این نمایشنامه را خواندم دیدم چقدر مناسب است با شخصیت استاد عبادی چون حدیث نفس یک بازیگر است و استاد هم یکی از بازیگران دوران همیشه است اما چون خودشان سالیان گذشته فعالیت کرده اند و در سال های اخیر در صحنه نبودند خیلی از مردم در جریان بازیگری استاد نیستند فکر می کردند آقای عبادی تنها در زمینه ادبیات نمایشی ، نوشتن وداوری فعال است در حالی که یک بازیگر قدرتمندی است که اتفاقا در زمینه طنز تواناست. و نمایشنامه آواز قو در واقع حدیث نفس یک بازیگر است که چخوف انتخاب کرده ما بازیگر چخوف را به عاریت گرفتیم و حضور و وجود استاد را به عنوان خمیر مایه بازیگرو نمونه بازیگری در شهر همدان دستمایه قرار دادیم ویکی دوتا از موتیوها را به کارگرفتیم وبه عنوان پانتومیم جان دادیم و از همان ابتدا که وارد سالن می شوید با این دو بازیگر مواجه می شوید که در واقع قامت استاد را تعریف می کنند و در پایان شما تصاویری از پیشکسوت های تئاتر می بینید که همه دلگیر و به عبارتی به این اوضاعی که در صحنه تعریف می شود دلخوشی ندارند و نگرانند.

در این نمایشنامه چقدر به متن اصلی چخوف پایبند بودید؟

ما خیلی به متن دست نزدیم چخوف همین دیالوگ ها را دارد اما در طول بازی چند سطر از چند نمایشنامه را آورد ه که بازیگر اجرا کند به جای نمایشنامه هایی که چخوف انتخاب کرده بود و ما نمی شناختیم ازنمایشنامه هایی استفاده کردیم که پیش تر کار کرده بودیم از جمله آنتیگونه که به ساختار وسبک کار چخوف لطمه نمی زند.

زمان اجرای این نمایشنامه تا ابتدای ماه رمضان است برای بعد از ماه رمضان برنامه ای دارید؟

خودتان می دانید در همدان کشاندن تماشاگر به سالن های تئاتر به خصوص کارهای متفاوت وجدی بسیار مشکل است چون هم دردسر بیش تری دارد همتوان ، هزینه و انرژی بیش تری نیاز دارد از طرفی هیچ کس و هیچ نهادی در این شهر نیست که حمایت کند . حتی اداره ارشاد که متولی این کار است حمایت نمی کند وعملا اعلام می کند یک ریال به کسی نمی دهیم و به ما نیز کمک مالی نکرده اند تنها کاری که اداره ارشاد انجام می دهد،انتخاب کارهاست و سالن تمرینی که در اختیار گروه ها قرار می دهد برای آقایان کارخوب و بد تفاوتی ندارد و دوغ ودوشاب نزدشان یکیست حتی به نظر می رسد اگر در تئاتر بسته شود هم تفاوتی برای ایشان ندارد البته ناگفته نماند حضور استاد و من که گردی بر روی سرم نشسته است هرجا که برای تمرین کارها رفتیم مانندسالن شهید آوینی همکاری و محبت داشتند به خصوص آقای گل محمدی و معاونت فرهنگی شهرداری نهایت لطف را با ما داشتند و فضا و مکان را بدون هزینه در اختیار ما قرار دادند .

در همه جای دنیا متداول است که هم رادیو تلویزیون دولتی هم رسانه های صوتی تصویری خصوصی در ترویج و تشویق تماشاگر و معرفی کارها فعال هستند رادیو تلویزیون همدان چطورکمک می کنند ؟و جایگاه تئاتر این نهاد چگونه است؟

من با رادیو محله همکاری می کردم به خاطر علاقه ای که به مخاطبان رادیو محله همدان دارم و لطف آن ها و تماس هایی که همچنان با هم داریم ،دوست داشتم بیایند و این کار را ببینند. به تهیه کنندگان رادیو محله گفتم یک روز از کار را به شنوندگان شما اختصاص می دهیم آقایان مسئولان گفتند پس ما به صورت تلفنی دعوت می کنیم و در رادیو اعلام نمی کنیم نکند خدایی نکرده تبلیغی برای نمایش باشد.حال شما انتظار دارید این ها پشتیبانی کنند با این حال من گفتم ایرادی ندارد هرطور که شما می گویید هدف من دیده شدن نمایش است نه تبلیغات در حالی که 200نفر بلیت7000 تومان ارزش این را ندارد که نام یک نمایش را از رادیو اعلام کنید این را هم دریغ می کنند و من حیرت کردم از این برخورد. البته شهرداری به خصوص آقای یوسفیان که متاسفانه کنار گذاشته شد و هم معاونت فرهنگی شهرداری به این نتیجه رسیدند که شهروندان تئاتر نیز نیاز دارند و با گروه ما همکاری خوبی داشتند.  

شما دو کار را همزمان روی صحنه بردید این کار مشکلاتی دارد به طور مثال ممکن است نقش متفاوت را وقتی یک نفر با فاصله کم اجرا می کند به مشکلاتی دچار شود مثلا دیالوگ را فراموش کند تا به حالچنین مسائلی پیش نیامده است؟

می دانید چه چیزی باعث می شود من بازیگر حواسم پرت شود و یا فراموش کنم ؟ این که احساس کنم هیچکس پشت سرم نیست و کسی حمایت نمی کند نه رسانه ها نه مسئولان هر جا می روم احساس می کنم تحقیر می شوم بلیت فروشی هم برای کارهای جدی و سنگین هنوز جا نیفتاده است این جاست که آدم فراموش می کند.  سه روز طول کشید تا پروانه نمایش اازارشاد به دستم رسید تا آن را به شهرداری ارائه کنم و لازم بود مشاهده کنند ومجوز سالن را صادر کنند سپس ما تبلیغات کنیم سه روز فاصله افتاد، نامه نوشتم ،خواهش کردم که لااقل یک پیامک ارسال کنند هنوز بعد از چند اجرا این اتفاق نیفتاده است .بله من باید خون گریه کنم نه این که فراموش کنم  من از کسانی که به نوعی بدون چشم داشتی گروه راکمک کردند تشکر کنم .

روزنامه همشهری همدان 

چهارشنبه 4تیرماه 1393