الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

«سده»،«چله کوچک» یک جشن در دو روایت

«سده»،«چله                «سده»،«چله کوچک» یک جشن در دو روایت

  حسین زندی

جشن های کهن ایرانی مانند مهرگان، تیرگان ، سده و... که در گذشته به صورت عمومی برگزارمی شده اند و ریشه در باورهای مردم این سرزمین دارند، با گذشت روزگار، تغییر سلسله های حکومتی، جنگ ها ، مهاجرت ها و تغییرات مذهبی به وجود آمده ،دچار دگرگونی هایی شده اند. از آنجا که فرهنگ ستیزی و کتاب سوزی نیز محصول چنین اتفاقاتی بوده است منابع دقیق و قابل استنادی از آیین ها و جشن ها برجای نمانده است که بتوان بدان استناد کرد.تنها در کتاب ها  ومتون اندکی می توان نشانه ها و اشاره هایی از آنها یافت. اکنون می توان ردپای این جشن ها را در مراسم و آیین های محلی در گوشه گوشه ی ایران جستجو کرد. آیین ها و جشن هایی که عناصر مشترک با جشن های کهن دارند  با تفاوت هایی در زمان و شیوه برگزاری ( به دلایلی که اشاره شد) همراه است.

جشن «سده» یا « چله کوچک» یکی از این جشن هاست که زمان برگزاری آن دهم بهمن ماه  بوده است. سده را جشن کشف آتش توسط هوشنگ پیشدادی می دانند و چله کوچک جشن چهلمین روز یلدا یا چله بزرگ است.

 روایت اول « سده»  :

در اساطیر ایرانی پیدایش آتش را به هوشنگ پیشدادی نسبت داده اند. کشف آتش یکی از بزرگترین اتفاقات زندگی بشر بود که انسان با شناخت آن از ترس و وحشت از سیاهی و تاریکی وارهید و کشف های دیگری درپی شناخت این عنصر مهم و مقدس پدید آمد. به این اتفاق و جشن در آثار پیشینیان مانند : دیوان منوچهری، شاهنامه ، التفهیم، آثارالباقیه ، برهان قاطع ، تاریخ بیهقی و... اشاره هایی شده است:

« پیش از سده روزی است، او را بر سده گویند و نیز نوسده[ 5روز پیش از سده] و به حقیقت ندانستم از وی چیزی» (التفهیم، ابوریحان بیرونی )

« و سده فراز آمد. نخست شب امیر برآن لب جوی آب، که شراعی زده بودند، بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند. و پس از آن شنیدم، که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش پدیده بودند. و کبوتران نفط اندود بگذاشتند[ پرواز دادند] و ددگان برف اندود و آتش زده به دویدن گرفتند و چنان سده یی بود، که دیگر آن چنان ندیدم. وآن به خرمی به پایان آمد... » ( تاریخ بیهقی، به تصحیح دکتر علی اکبر فیاض)

«... و روز دهم این برج روز آبان عید است که آنرا سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر پسر بابکان است و  در علت و سبب این جشن گفته اند که هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند میان آن و آخر سال عدد صد و بیست می آید و برخی گویند سبب این است  که در این روز زادگان کیومرث ، پدر بشر، درست صد تن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گزدانیدند و جمعی برآنند که این روز عید هوشنگ پیشدادی است که تاج عالم را بدست آورد  و دسته ای هم گفته اند در این روز جهنم از زمستان به دنیا بیرون می آید از این رو آتش می افروزند تا شر آن برطرف گردد و تبخیر می کنند. که تا مضرت آن را برطرف کنند تا اینکه در خانه ملوک در این شب رسم شده که آتش بیفروزند و چون شعله ور گردد وحوش را به آتش می اندازند و مرغها را در شعله آن می پرانند  و در کنار این آتش می نشینند و بلهب و لعب مشغول می شوند ( خداوند از هر کس که ا ز ایلام و ایذای حیوانات غیرموذی لذت می برد انتقام بکشد.( آثارالباقیه ، ابوریحان بیرونی، اکبر داناسرشت)

البته آثار مکتوب باقی مانده  از گذشته اغلب آمیخته با افسانه است و اطلاعات دقیقی به دست نمی دهد با این حال بنابر مواردی که اشاره شد به ویژه تاریخ بیهقی این جشن از جشن های بسیار مهم بوده که هم شاهان و حاکمان و هم مردم آن را گرامی می داشتند.

 روایت دوم « چله کوچک» :

به نظر می رسد سده روایت شهری و رسمی این جشن و چله کوچک روایت دهقانی و روستایی آن  است. چله کوچک ویژگی ها، افسانه ها و حتی گاهشماری ویژه ای دارد که خبر از قدرت و نیروی  آن می دهد و این روایت را به همراه دارد که کهنسالان و پیرزنان را از سرما و برف خانه نشین می کند و دایم با چله بزرگ «یلدا» در جدال است که چرا نتوانسته سرمای واقعی را به مردم نشان دهد. این داستان ها بیشتر جنبه کشاورزی و روستایی دارد و در این گاهشماری هر  برف و سرمایی دلیلی و مناسبتی  دارد. چار چار ( چار روز پایانی چله بزرگ و چهار روز آغازین چله کوچک ) ، اهمن و بهمن ( وهمن) ، پیرزن و آیین ها و آداب زمستانی که در امتداد ماه بهمن تا آخر اسفند ادامه دارد هر یک افسانه ای و داستانی را روایت می کنند که قابل بررسی است.

جشن ها و آیین هایی در ایران فرهنگی برگزار می شود که با این جشن عناصر مشترک بسیاری دارد و اینگونه می نماید که ریشه در سده دارد. از آن جمله اند: جشنهای آیینی ایزدیان که در اوایل بهمن ماه برگزار می شود، مراسم پیرشالیار در روستای اورامان تخت منطقه اورامانات و حتی جشن مذهبی سرکیس مقدس ( sarkis)  و درندز (darendez) که در بین ارمنیان ایران مرسوم است. بررسی این جشن ها باورها و معتقدات بهترین راه برای بازیابی و بازشناسی جشن سده است.

اما روایت سومی نیز وجود دارد؛ بر پایه ی تقویم گرمسیری کردی که درمیان بخشی از مردم جنوب کردستان متداول است و ازآنجا که سال کشاورزی در این منطقه یک ماه زودتر از دیگر نقاط ایران آغاز می شود برخی جشن سده را آغاز سال گرمسیری می دانند. اما این فرضیه محتمل به نظر نمی رسد و فاقد ریشه ی تاریخی و علمی است . برساخته ای جدید است و نمی توان به آن استناد کرد.

http://hamadanblog.mihanblog.com/ همدان نامه

گفتگویی برای کردستان

 

گفتگویی برای کردستان

حسین زندی

فصلنامه گفتگو آخرین شماره(58) خود را به مسئله اقلیم کردستان عراق اختصاص داده است.مسئله ای که درنشریات ایران کمتر بدان توجه شده است . در حالی که با توجه به وجود پیوند ها ومشترکات فرهنگی ، تاریخی، اجتمایی و...نگاه به کردستان عراق وپرداختن به مباحث آن بسیار ضروری به نظر می رسد.

فصلنامه گفتگو در شماره های پیشین ویژه نامه هایی در زمینه مسایل قومی ایران به ویژه کردستان 1-جمهوری مهاباد (53 )، 2-کردوکردستان( 40 )،3-قومیت ومسایل قومی (43) منتشر کرده است که بی ارتباط با اقلیم کردستان عراق نیست .اما این شماره به گواه عنوان سرمقاله ای که احسان هوشمند جامعه شناس و پژوهشگر مسایل قومی وسردبیر مهمان فصلنامه نوشته است به درستی باب گفتگو نام گرفته است.

گفتگوها با مقامات ، صاحبنظران و روشنفکران کرد عراقی که از دیدگاه ومواضع سیاسی متفاوت وموافقان ومخالفان جناح حاکم صورت گرفته است . در مجموع چهارده گفتگو وتنها دومقاله که یکی در آغاز نوشتهء زرار حاجی میر خان از پایه گذاران مرکز آمار اقلیم کردستان که آماری از تغییرات بافت جمعیتی کردستان، قربانیان بمب های شیمیایی و انفال توسط حکومت صدام در مناطق کرد نشین ارایه می کند ومی تواند مورد استناد دیگر پژوهشگران قرار گیرد. همچنین وضعیت پارلمان ، قوانین وسه دوره انتخابات در اقلیم کردستان ،تعداد کرسی ها و احزاب را بررسی میکند.دومین وآخرین مقاله با عنوان یک دولت کوچک ایرانی نژاد؟ از کاوه بیات مورخ بر جسته ایرانی است در پایان  روزشمار تحولات کردستان عراق از سال 1918 تا2011 آمده است . گفتگوها توسط احسان هوشمند انجام شده ونکته جالب این است که بیشتر به زبان فارسی صورت گرفته است .

اولین گفتگو با جعفر ابراهیم از مسئو لان بلند پایه حزب دمکرات کردستان عراق است که به نقش ایران به عنوان میانجی در بین گروه های عراقی اشاره می کند . اما یکی از مهمترین بخش های این ویژه نامه گفتگو با رهبر اپوزسیون «گوران» نو شیروان مصطفی است که که به انتقاد از دو حزب حاکم اتحادیه میهنی و حزب دمکرات کردستان عراق می پردازد و از نا کار آمدی پارلمان می گوید .وبرنامه های آینده حزب مطبوع اش را بیان میکند . از دیگر منتقدین حکومت فاروق رفیق روشنفکر و استاد دانشگاه است که درمصاحبه حکومت اقلیم کردستان را حاکمیت فساد می خواند .

یکی دیگر از کسانی که نامش در میان گفتگو شوندگان  قرار گرفته شاعر کرد فرهاد پیربال است پیربال برای کتاب خوان های ایران ناشناخته نیست . اوسال ها درایران زندگی کرده است  با ادبیات وفرهنگ این کشورآشناست واکنون استاد دانشگاه در اربیل است .در این گفتگو از پیوند فرهنگی وادبیات فارسی وکردها می گوید وخود را ایرانی می داند :«آری بنده افتخار می کنم از این که در اربیل ایرانی ومسلمان هستم . این مسئله برای بنده بسیار اهمیت داردکه در عین ایرانی بودنم ، کردبودنم را نیز درک کنند.»

گفتگو هایی هم بارهبران احزاب سیاسی کردستان عراق مانند قادر عزیز رییس حزب زحمتکشان ،آسوکمال عضو حزب کمونیست ، سوران عمر عضو شورای میدان آزادی همچنین با مقام های حکومتی از جمله احمد توانا،فرید اسه سرد،چنار سعد عبدالله ،عزت عیسی ،نجدت آکری، آزادجندیانی وشیرزاد نجار انجام شده است وبه غنای این ویژه نامه افزوده است  

یلدا نقطه تقابل و تعامل مهرکیشی و دین زرتشت

یلدا نقطه تقابل و تعامل مهرکیشی و دین زرتشت  

حسین زندی  

از چهار هزار سال پیش جشن شب یلدا با نام ها و عنوان های گوناگون در حوزه فرهنگی ایران برگزار می شود اما مناسبت ها مناسک و آیین ها در ادوارتاریخی ، مناطق جغرافیایی و نوع حاکمیت و باور مردمان متفاوت بوده است ازهمین روی جشن ها را باید براساس دوره تاریخی و ظرف زمانی مشخص بررسی کرد درغیراین صورت نتیجه قابل قبولی جز سردرگمی به دست نخواهد آمد با ظهور زرتشت و فراگیری دین او که آیین مهرپرستی و دیگر آیین های بومی درایران را به حاشیه می راند , جشن ها نیز دچار تحول می شود اگرچه همه نشانه ها و مظاهر آیین های کهن از میان نمی رود و حتی بر دین جدید(زرتشت) تاثیر شگرفی می گذارد اما دگرگونی ها را نمی توان نادیده گرفت یلدا نمونه به جای مانده از این مراسم است و آن را به نوعی نقطه تلاقی و برخورد فرهنگ مهرپرستی و زرتشتی می توان شمرد این نکته که زرتشت پس از ظهور , دیوان یا خدایان اساطیری ایرانیان را که از نظر او مظهر بدی بودند مردود شمرد و به کنار زد و یادآوری این باور که در دوره ای از تاریخ این سرزمین بلندترین شب سال (یلدا) که زمان تولد مهر به شمار می آمد را نشانه سیاهی تاریکی و تباهی می دانسته اند و مهم تر اینکه ارتباط واژه های دیو و دی و هم ریشگی این دو واژه که یکی سمبل پلیدی و دیگری نشانه خرمی است می تواند نشانه این ارتباط باشد دیو یا دئو (daeva) واژه اوستایی است به معنی خدا که همچنان در هند به همین معنا به کار می رود پس از غالب شدن فرهنگ زرتشتی در ایران به ویژه در دوره ساسانیان این واژه بار معنایی منفی پیدا کرد و به معنی خدای ظلم و پلیدی به کار گرفته شد این واژه با اندکی تفاوت تلفظ در فرانسه (dieu) و گاه در انگلیسی به کار می رود و نکته دیگر رابطه کلمه های دی و دیگان است دی اولین ماه فصل زمستان است در گاه شماری قدیم سه روز از ماه با این نام آمده است دی به آذر، دی به مهر، دی به دین که دیبگان و یا دیگان اول ، دوم و سوم گفته می شود و این سه روز متعلق به خدایگان و پادشاهان است و به نظر می رسد جشن ها و آیین های مذهبی در این سه روز برگزار می شده است گردیزی در زین الخبار می نویسد « این ماه دی به نزدیک مغان ماه خدای است و اول او را هم نام او خوانند و این روز را سخت مبارک دارند » روز اول دی در گاه شماری کهن به نام هرمزد یا اهورامزدا است که آن را با عنوان خرم روز جشن می گرفتند ابوریحان دراثارالباقیه می نویسد:«دی ماه و آن را خورماه نیز می گویند نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هردو به نام خدایتعالی که هرمزد است نامیده شده یعنی پادشاهی حکیم و صاحب رایی آفریدگار در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می آمد و جامه سپید می پوشید و در پایان بر فرش های سپید می نشست و دربان ها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدان هاست به کنار می راند و در امور دنیا فارغ البال نظر می نمود و هرکس نیازمند می شد که با پادشاه سخن بگوید خواه که گدا باشد یا دارا و شریف باشد یا وضیع , بدون هیچ حاجب دربانی نیز به دربار شاه می رفت و بدون هیچ مانعی با او گفتگو می کرد و دراین روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می کرد و در یک سفره با ایشان غذا می خورد...) به همین دلیل برخی ریشه این جشن را مذهبی و دینی دانسته اند و آغاز دی ماه را ابتدای سال مذهبی مهرپرستان ذکر کرده اند همزمانی آغازسال مسیحی با این جشن نمی تواند بی ارتباط باشد چرا که مهرپرستی و میترایسم بیشترین تاثیر را برمسیحیت داشته و پژوهشگران در ارتباط با یلدا و تولد عیسی و مهر بسیار سخن گفته اند و به درستی نکات تاریکی آشکار نموده اند اما تاثیر و ارتباط آیین زرتشت از مهرپرستی مورد غفلت واقع شده و یا کمتر بدان پرداخته شده است از آنجا که مسیحیت آیین فراگیر و رسمی است و ابزارها و امکانات حکومتی قرن ها در اختیار کلیسا بوده توانسته است این آیین را نوسازی کند و به عنوان تولد مسیح معرفی کند یلدا به مرور جنبه دینی را از دست داده و به صورت جشن مردمی و دهقانی درآمده است و درواقع این دهقانان و برزیگران بودند که یلدا را زنده نگه داشته اند نکته دیگر جشن یلدا با دیگان و خورروز متفاوت است و مناسک و آیین هایی گوناگون از هم دارند برای پی بردن به ریشه جشن یلدا باید توجه داشت که در هیچ یک از آثار زرتشتی از این جشن یاد نشده است و مناسک برجای مانده مانند تقسیم خوراکی ها و... اغلب از آیین مهر گرفته شده است

یلدای ایرانی در فرهنگ عامه

حسین زندی  یلدای ایرانی در فرهنگ عامه

ایرانیان هر روز از سال را منشاء برکتی می دانستند وبر این اساس هر روز را نامی برگزیده بودند و به هر مناسبتی مراسمی و جشنی برگزار می کردند و از میان ملل مختلف جهان این مردم بیشترین ساعات را به جشن و شادمانی می پرداختند. اما مهمترین این جشن ها جشن آغازین هر فصل بود.با تغییرات جوی خانه تکانی می کردند و با پوششی نو فصلی نو را آغاز می کردند.با رسیدن فصل سرما در اول دیماه پس از خانه تکانی کرسی ها را برپا می کردند .تا جشن یلدا یا چله بر پا کنند.این جشن پس از نوروز مفصل ترین و با شکوه ترین جشن در میان جشن های عمومی است. یلدا بلندترین شب سال و آخرین شب پاییز و اولین شب زمستان است.یلدا از واژه ی سریانی"یلد" و "تولد "گرفته شده بنابر این،این شب را شب تولد خورشید و زایش مهرو میترا می دانند و هزاران سال است آنرا جشن می گیرند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد :"دی ماه و آنرا خور ماه نیز می گویند نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو بنام خدایتعالی که هرمزد است نامیده شده یعنی پادشاهی حکیم و صاحب رایی آفریدگار و در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی بزیر می آمد و جامه ی سپید می پوشید و در بیابان بر فرشهای سپید می نشست و دربانها و یساولان و قراولان هیبت ملک بدانهاست به کنار می راند و در امور دنیا فارغ البال نظر مینمود و هر کس نیازمند می شد که با پادشاه سخن بگوید خواه که گدا باشد یا دارا و شریف باشد یا وضیع بدون هیچ حاجب دربانی به نزد پادشاه می رفت بدون هیچ مانعی با او گفتگو می کرد و در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می کرد.و در یک سفره با ایشان غذا می خورد و می گفت :من امروز مانند یکی از شما هستم من با شما برادر هستم..." گردیزی نیز در زین الاخبار چنین می نویسد:"و این ماه دی به نزدیک مغان ماه خدا ی است و اول او را هم نام او خوانند و این روز را سخت مبارک دارند ." برخی پژوهشگران این جشن را با یلدا یکی دانسته اند اما به نظر می رسد جشنی که بیرونی گردیزی از آن سخن می گویند با یلدا متمایز است چرا که یلدا از جمله جشنهای شبانه است و در مقابل خرم روز را در روز و فردای شب یلدا برگزار میکنند . همچنین یلدا جشنی مردمی و عمومی است اما خرم روز را پادشاه یا حاکم که خود را جانشین خدا می دانست برگزار میکرد .در کتب تاریخی نیز کمتر به یلدا اشاره شده مگر در آثار شاعرانی که به توصیف سیاهی و تاریکی این شب پرداخته اندو یا ارتباط آنرا با تولد مسیح برشمرده اند. از آنجا که مسیحیت از دل مهر پرستی و میتراییسم پدید آمده و مهر نماد خورشید است و با توجه به اینکه خورشید منشا گرمی و انرژی است و روشنایی است و ایرانیان خورشید را مقدس و گرامی می دانستند .همزمانی یلدا و تولد مسیح نشان می دهد این در جشن هم ریشه اند.در صورتیکه یلدا سابقه ی بیشتری دارد. نام دیگر جشن شب یلدا جشن چله است .به نظر می رسد این نام بعدها به یلدا افزوده شده است و مترادف گشته اند.در تقسیمات عامیانه روزهای سال که با نامگذاری رسمی و تقویم های شمسی و زرتشتی ایام هفته و ماه مطابقت ندارد روزهای سال بنا بر تغییرات جوی و آب و هوایی مناطق نامگذاری میشود و در این نامگذاری اعداد نقش عمده ای دارد .اعدادی مانند چهار ،هفت ،چهل و..که از اعداد خاص در بین ایرانیان است. فصل زمستان با چله ی زمستان که چهل روز است آغاز میشود و شب آغازین آن شب یلداست و تا دهم بهمن ماه ادامه دارد.دهم بهمن ماه چله ی کوچک که همزمان باجشن سده جشن گرفته میشود که بیست روز و بیست شب تا پایان بهمن ماه طول میکشد.دهم چله کوچک را نفس دزده می نامند.اما این نامگذاری بنا بر باورهای مردم هر گوشه و شرایط آب و هوایی تفاوت دارد بطور مثال در غرب همدان اسفند را به شش بخش پنج روزه تقسیم می کنند ،پنج روز اول را اهمن ،پنج روز دوم را بهمن ،سوم را عجوزه،چهارم را پیرزن ،پنجم را آشکارا نفس و ششم را پنجه ی شب عید میگویند.اما در شمال همدان ده روز اول اسفند را پیر زن و ده روز دوم را به اهمن و بهمن و ده روز سوم را به هشه و مشه و یا "اشه" و "مشه" که فرزندان پیرزن هستند نامگذاری می کنند.(درباره "اشه" و "مشه" به هیچ منبع دیگری بر نخوردم).پیر زن گاه نماد خیر است و گاه نماد شر و عجوزگی است. در هر گوشه ی این سرزمین مردمانش برای هر یک از این نامها و باورها افسانه ها،متل های زیبا و قصه های شیرین دارند که از زبان سالخوردگاه برای رها شدن از سیاهی شبهای طولانی زمستان و گذشتن از سرمای سوزان روایت می شود. زنده یاد انجوی شیرازی بخش هاییاز این افسانه ها را در کتاب" جشن ها و آداب و معتقدات زمستان" جمع آوری کرده است . اما هرچه مفهوم یلدا عمیق ترو فلسفی تر است مفهوم چله و حاشیه های آن عامیانه تر است. امروزه یلدا را تقریبا در همه جای ایران و حتی در برخی کشورهای همسایه گرامی می دارند اما اندک تفاوتهایی در شیوه ی برگزاری آن وجود دارد. هرجشنی را با خوردنی های مخصوص بر پامیکنند هندوانه و انار از ملزومات این جشن است.در کنار تنقلات و میوه های فصل و خوردنیهایی که از محصولات کشاورزی این سرزمین است هندوانه و انار همیشه در سفره ی شب یلدا وجود دارد و با اینکه هندوانه از محصولات تابستانی است و نگه داری آن تا چله زمستان بدون امکانات در گذشته های بسیار دشوار بود.با این حال همواره در سفره های شب یلدا آماده بوده است.برخی معتقدند هندوانه و انار نماد خورشید است هم به خاطر گرد بودن و هم به دلیل سرخ بودنشان و برای خوردن آن نیز در هر نقطه ای آداب و باور خاصی وجود دارند. برخی از مردم معتقدند اگردر شب یلدا هندوانه نخورند از بیماری و سرما در زمستان در امان نمی مانند و برخی دیگر میگویند در صورت نخوردن هندوانه ی شب چله در تابستان و گرما خواهند مرد. از دیگر آداب یلدا این است که برای نو عروسانی که تازه نامزد کرده اند خانواده و نزدیکان داماد هدیه می برند همراه با میوه های مختلف اما هندوانه و انار را فراموش نمی کنند. پس از هزاران سال هنوز ایرانیان با جشن و پایکوبی و مهربانی برای رسیدن فردایی بهتر با هر باوری این شب زیبا،بلندترین شب سال را به کوتاه ترین روز سال پیوند می دهند.

تفاوت های جشن یلدا و دیگان

حسین زندی          تفاوت های جشن یلدا و دیگان

با آفرینش انسان آداب و رسوم و آیین های اجتماعی بشر نیز پدیدار شد به عبارت دیگر از روز آغازینی که انسان پا به جهان هستی گذارد،در کنار رفتار و کردار اجتماعی آیین ها،باورها و جشن ها هم شکل گرفت و رفته رفته تکامل یافت و با رخدادهای مذهبی اجتماعی و سیاسی متحول شد به همین جهت نمی توان تاریخ روشن و دقیقی بر این آیین ها تعیین نمود و یا شناسنامه ی مشخصی بر آن ها ترسیم کرد و حکم صادر کرد که فلان مناسک منحصرا به فلان منطقه تعلق دارد چرا که در هر دوره ای از تاریخ بنا بر اتفاقات سیاسی ،اعتقادات دینی ،مسائل اقتصادی ، اجتماعی و اقلیمی دچار تغییرات گردیده است اما می توان چگونگی این مناسک،باورها و جشن ها را در ادوار مختلف بررسی نمود.

یلدا نیز در طول قرون گذشته چنین وضعیتی را داشته است،روزگاری با عنوان جشن آغازین فصل زمستان برگزار می گردیده و زمانی به مناسبت تولد مهر و میترا برپا می شده اما از آنجا که ریشه در باور مردم داشته به دور از جنجال های سیاسی و مذهبی همواره ویژگی اصلی خود را حفظ کرده و ارزشمند تر و تازه تر از پیش به حیات خود ادامه داده است .

از این جشن جز در اشعار شاعران که به تشبیه و توصیف سیاهی شب،زلف یار و غم فراق و ارتباط آن با تولد مسیح پرداخته اند،در آثار تاریخی نامی برده نشده است و از این جهت می توان گفت که این جشنی شفاهی است .

نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است                

 شب فراق تو هر گه که هست« یلدایی» است

«سعدی»

و آنچه در آثارالباقیه بیرونی و زین الاخبار گردیزی  آمده مربوط به جشن دیگان است که گاهی پژوهشگران با یلدا یکی دانسته اند در حالی که بنا بر تفاوت ها و مشخصه ها این دو جشن جدا از یکدیگرند .

ابوریحان بیرونی می نویسد

«دی ماه و آن را خور ماه نیز می گویند نخستین روز آن خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای تعالی که هرمزد است نامیده شده یعنی پادشاهی حکیم و صاحب رایی آفریدگار و در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می آمد و جامه سپید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان ها و یساولان و قراولان را که هیبت ملک بدان هاست به کنار می راند و در امور دنیا فارغ البال نظر می نمود و هر کس که نیازمند می شد که با پادشاه سخن بگوید خواه که گدا باشد یا دارا و شریف باشد یا وضیع  بدون هیچ حاجب و دربانی به نزد پادشاه می رفت و بدون هیچ مانعی با او گفتگو می کرد و در این روز پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می کرد و در یک سفره با ایشان غذا می خورد و می گفت:من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما می شود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است و نه پادشاه را از رعیت گریزی است و نه رعیت را از پادشاه و چون حقیقت امر چنین شد پس من که پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر مهربان خوااهیم بود به خصوص که دو برادر مهربان هوشنگ و ویکرد چنین بودند.

گاهی این روز را نود روز می گویند و آن را عید می گیرند زیرا میان آن و نوروز نود روز تمام است »

و گردیزی می نویسد: «اندر این روز جشن خر (خور=خورشید) بود و این ماه به نزدیکی مغان ماه خدای است و این روز را سخت مبارک دارند »

آن ها هرگز به جشن یلدا حتی اشاره هم نکرده اند . دیگان به دلیل همنامی روز و ماه در اولین روز دی برگزار می شود و باید توجه داشت که این جشن در روز برگزار می شود نه مانند جشن یلدا هنگام شب. دیگر این که نقش اصلی را در جشن دیگان شاه که دارای فره ی ایزدی و نماینده ی خداوند است ایفا می کند نه مردم . در حالی که بر پاکنندگان جشن شب یلدا همه ی مردم اند که مقام حکومتی در آن نقش ویژه ندارد . و باز این که یلدا در آخرین روز ماه آذر برگزار می شود پس باید آن را در شمار جشن های آذر ماه به حساب آورد و دیگان متعلق به ماه دی است . و از نظر گاه شماری و مسائل اقلیمی و دهقانی با یکدیگر تفاوت دارند و نکته ی دیگر این که به نظر می رسد در دیگان نیز مانند پنج روز میر نوروزی پادشاه بر اساس باورهای اساطیری و جادویی از تخت فرود می آید تا از گزند ها در امان باشد اما این که در یک شبانه روز دو جشن با دو کارکرد و با عناصر متفاوت برگزار شود بسیار نکته با اهمیتی است و بایست بیشتر بدان پرداخته شود . در جشن های ایرانی عناصر عشق ،شادمانی،همبستگی و خاصیت رسانه ای بودن جشن ها برای رساندن پیام دوستی و مهر همواره نمایان است اما یلدا یه عنوان یکی از میراث فرهنگی و معنوی کهن این سرزمین افزون بر ویژگی های متداول دیگر جشن ها خصوصیتی را دارا است که منحصر به همان جشن است . زایش خورشید که نماد روشنایی است در این جشن بیش از پیش برجسته است و انتظار و علاقه انسان ایرانی به روشنایی و نور و ستیز با تاریکی برای رهایی از ظلمت تا رسیدن به صبح امید و آزادی آرزوی اوست.

ای سایه ! سحر خیزان دلواپس خورشیدند                   

 زندان شب «یلدا» بگشایم و بگریزم

«سایه»

منابع:

1-سیاه مشق / سایه

2-کلیات سعدی / فروغی

3-آثارالباقیه / ابوریحان

4-زین الاخبار / گردیزی

5-بیست مقاله ی تقی زاده / حسن تقی زاده