الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

الوند نوشت وبلاگی برای همدان شناسی

اجتماعی - فرهنگی - ادبی

روزگار فراموش شده پیرمرد «حلبی‌ساز»

هنرمندی که با حلبی یادگاری می‌سازد

روزگار فراموش شده پیرمرد «حلبی‌ساز»

http://farheekhtegan.ir/fa/news/4817



حسین زندی


در طول یک قرن گذشته و با ماشینی شدن جوامع صدها حرفه و شغل و هنر دستخوش تغییر و نابودی شده و اهمیت ندادن به این حرفه‌ها روند از بین رفتن آنها را تسریع کرده است. در حالی که برخی از این مشاغل قابلیت تقویت صنایع‌دستی، گردشگری و موزه‌داری را دارند. حلبی‌سازی یکی از این موارد است که به مرور در حال فراموشی است، اما به تازگی یکی از پیشکسوتان این حرفه در همدان اقدام به بازیابی و تولید ده‌ها نمونه از این اشیا کرده تا مردم را با مشاغل و یادگارهای گذشتگان آشنا کند. محمدباقر ضرابیان متولد سال 1313 همدان است. او تا سال 1332 به شغل پدری، یعنی حلبی‌سازی مشغول بود، اما این کار را رها کرد و فروشندگی وسایل ماشین را پیش گرفت. او 56 سال از شغل حلبی‌سازی دست کشیده بود ولی سال 1390 تصمیم گرفت نمونه‌ای از اشیا و آثار حلبی که در گذشته استفاده می‌شد را بسازد و در مجموعه‌ای به میراث فرهنگی اهدا کند. او در طول دو سال توانست 110 قطعه از این ابزار و اشیا را بسازد. ویژگی کارهای ضرابیان در ظرافت آنهاست که با نمونه‌ای دیگر قابل مقایسه نیست. به همین مناسبت گفت‌وگویی با او انجام داده‌ایم که در پی می‌آید:

‌ چه چیزی شما را به سمت این کار کشاند؟
سال 1390 روزی با خودم گفتم خدایا به من کمک کن تا چند قطعه‌ از میراث قدیم بسازم تا این میراث به کلی نابود نشود چون دیگر قابل استفاده نبودند. وقتی شروع کردم تعدادی از این آثار و وسیله‌ها را ساختم مورد تایید و تشویق میراث فرهنگی قرار گرفتم و در 12 نمایشگاه شرکت کردم. سه لوح از 12 لوح تقدیری که دریافت کردم لوح برتر است و مقام اول کشور را در این رشته به دست آوردم.
‌شغل شما چه بود؟
شغل پدرم حلبی‌سازی بود و شغل من هم تا سال 1332 همین بود، اما تا سال 90 از این کار دست کشیدم چون این کار کمرنگ شده بود. در این مدت مشغول فروش قطعات ماشین بودم. اما می‌خواستم این یادگار را از خود بجا بگذارم، بنابراین 110 قطعه وسیله و ابزار حلبی ساختم و به میراث فرهنگی اهدا کردم.
‌آثاری که به میراث داده‌اید کجا قرار است نگهداری شود؟ به موزه خاصی می‌رود؟
این آثار را به میراث فرهنگی اهدا کردم که قرار است موزه‌ای درست کنند و اینها را در آنجا به نمایش بگذارند تا اینکه نسل‌های بعد متوجه شوند ما با چه وسیله‌هایی زندگی می‌کردیم.
‌کارهای شما شامل چه وسیله‌هایی است؟
وسایلی از قبیل زیرآب حمام، زیرآب حوض، چراغ فتیله‌ای و نماد آرامگاه بوعلی و... .
‌چه مدت‌زمانی را برای ساختن این قطعات صرف کردید؟
از سال 1390 تا اوایل 1392 روی این آثار کار کردم. یعنی حدود دو سال که مهم‌ترین آنها نماد آرامگاه بوعلی است که پنج ماه روی آن کار کردم و آنها را اهدا کردم به میراث فرهنگی همدان.
‌هنوز هم این کار را ادامه می‌دهید؟
فعلا نه اما امیدوارم بتوانم قطعات دیگری را هم بسازم.
‌اسامی همه قطعات و کاربردشان را نوشته‌اند؟
بله همه فهرست شده است. قرار است یک کتاب به نام چهره ماندگار همدان منتشر کنند و این آثار و کاربردشان را در آن بیاورند.
‌همه این وسایل کاربردی و قابل استفاده بوده‌اند؟
بله همه اینها را آن زمان استفاده می‌کردیم به جز چند قطعه مثل نماد آرامگاه. اما امروز اینها به صورت شیء تزئینی است. هرچند امروز هم قابل استفاده است اما با وسایل و نمونه‌های جدید، دیگر از اینها استفاده نمی‌کنند.
‌چرا کسی تمایلی به حلبی‌سازی نشان نمی‌دهد؟ و چرا حلبی‌سازخانه همدان از بین رفته است؟
گفتم که نمونه‌های جدید آمد، خریدار کم شد و این روزها هم جنس چینی اجازه فعالیت به سازندگان ایرانی را نمی‌دهد. استادکارها هم یا از دنیا رفتند یا از این کار دست کشیدند.
‌چرا شما اقدام به تولید انبوه نمی‌کنید؟
باید بگویم مشکل زیاد است. ارائه کردن سرمایه، کارگاه، سوله، ابزار آموزشی برای دانش‌آموزان و امکانات مناسب بهداشتی که کار کردن در آن جا میسر باشد، کار یک فرد نیست. باید نهاد یا اداره‌ای این وظیفه را به عهده گیرد.
‌این روزها حلبی‌سازخانه‌های همدان چه وضعیتی دارند؟
همه شده است بوتیک لباس و دیگر کسی کار نمی‌کند.
‌تا زمانی که شما فعالیت می‌کردید چه تعداد حلبی‌سازی در همدان فعال بود؟
بیش از 60، 70 کارگاه با چندین کارگر و شاگرد فعال بودند.
‌تولیدات شما در همدان فروش می‌رفت یا به جزء همدان به جاهای دیگر هم صادر می‌شد؟
اطراف همدان، روستاها و برخی شهرهای همجوار خریدار این اجناس بودند، چون مرغوب‌تر از کارهای شهرها و استان‌های دیگر بود.
‌مواد اولیه از کجا تامین شد؟
بعد از جنگ جهانی دوم یعنی شهریور 1320 که من حدود هشت سال داشتم، پدرم مغازه را ترک کرد و آمد منزل و در منزل کار می‌کرد. من هم پیش او در خانه این حرفه را آموختم. بعد از جنگ یعنی پس از سه سال به مغازه پدر رفتم و حلبی‌ساز شدم. این کار تا سال 1332 ادامه داشت اما پس از آن از این کار دست کشیدم. آن زمان نفت از روسیه و انگلیس در داخل بشکه‌های حلبی می‌آمد. نفت را خالی می‌کردند، می‌فروختند و ما حلبی‌ها را می‌خریدیم و این ابزار و وسیله‌ها را می‌ساختیم.
‌تاریخچه حلبی‌سازی به چه دوره‌ای برمی‌گردد؟
من تا جایی که اطلاع دارم به 200 سال قبل برمی‌گردد. البته همیشه مواد اولیه از خارج می‌آمد تا اینکه ورق گالوانیزه وارد شد.
‌حلبی‌سازی چه تفاوتی با آهنگری داشت؟
آهنگری مساله جدایی است که با کوره، دم و... سروکار دارد اما حلبی‌سازی ابزار دیگری دارد.
‌فرزندان شما با این حرفه آشنا هستند؟
یکی از دخترانم و پسرم پزشک هستند و یک دخترم دبیر آموزش و پرورش. کسی را ندارم که این کار را ادامه دهد.
‌آرم و نشانه‌ای که روی کارهای شما حک شده چیست؟
از جنس لاتون بوده که فلز خیلی نرمی است و با چکش و مهر سازگاری دارد و پرس می‌شود.

روزنامه فرهیختگان شماره 1316 

28 بهمن 1392

روزنامه همشهری همدان

فراخوان صدور مجوز حمل اسلحه همدان را به بازار قاچاق سلاح تبدیل کرد

گلوله در برابر حیوان

حسین زندی


در شش ماهه اول امسال چهار برابر کل سال گذشته در همدان دفترچه مجوز شکار صادر شده است.
مساله شکار در ایران به بحرانی ملی تبدیل شده است. نابودی گونه‌های جانوری موجبات اعتراض حامیان و دوستداران محیط‌زیست را فراهم کرده تا جایی که به تازگی عده‌ای از مخالفان شکار از رئیس محیط‌زیست کشور درخواست کردند مجوز شکار به‌طور کامل متوقف شود. اما آنچه در شهرستان همدان اتفاق افتاده افزون بر این موارد یک مشکل مضاعف را به وجود آورده است. در سال گذشته فراخوانی توسط مدیریت اسلحه و مهمات صادر شد مبنی بر اینکه کسانی که اسلحه بدون‌مجوز یا غیرمجاز دارند می‌توانند با تسلیم و تحویل آن به این مرکز در صورت تایید این نهاد مجوز حمل سلاح دریافت کنند. این فراخوان باعث شد در بیشتر استان‌ها افرادی که سلاح بدون مجوز نگهداری می‌کردند اسلحه‌ها را تحویل این نهاد دهند و پس از مدتی برای بیشتر آنها مجوز صادر شد. اما نتیجه این فراخوان همدان را به مرکز واردات اسلحه قاچاق تبدیل کرد تا جایی که گاهی در مقابل نهاد متولی یعنی «مدیریت اسلحه و مهمات شهرستان» عده‌ای پیش از تحویل اسلحه اقدام به خرید و فروش سلاح می‌کردند. از آنجا که همدان در مسیر قاچاق کالا از استان‌های غربی و عراق به دیگر نقاط کشور قرار گرفته این موضوع باعث شد تعداد زیادی اسلحه توسط مردم همدان از قاچاقچیان برای اخذ مجوز خریداری شود و مانند هر کالایی وقتی تقاضا بالا می‌رود عرضه نیز افزایش پیدا می‌کند؛ تا جایی که پس از صدور جواز اسلحه هجوم شکارچیان به اداره محیط‌زیست باعث شد دفترچه مجوز شکار این اداره تمام شود. در شش ماهه اول سال 92 چهار برابر کل سال90 و 91 در این شهرستان دفترچه صادر شده است. این در حالی است که تعدادی از مالکان اسلحه اقدام به دریافت دفترچه شکار نمی‌کنند و بدون استفاده از سهمیه فشنگ دولتی به صورت آزاد، فشنگ تهیه می‌کنند.
سیدعادل عربی، معاون فنی اداره محیط‌زیست همدان در این باره می‌گوید: آنچه در همدان اتفاق افتاده نشان می‌دهد شهرستان‌های اطراف هم همین رشد را شاهد بوده‌اند. اتفاق بی‌سابقه‌ای که امسال افتاد و هرگز سابقه نداشت، اتمام دفترچه صدور مجوز در همدان بود. این اتفاق در چند شهرستان دیگر هم رخ داد. در سازمان محیط‌زیست هم مجوز تمام شد؛ یعنی اینکه آنقدر مراجعه‌کننده برای اخذ دفترچه زیاد بود که اکنون منتظر ارسال دفترچه از سازمان مرکزی تهران هستیم. آنچه من اطلاع دارم تقریبا چهار برابر کل سال‌های پیشین در شش ماهه اول امسال دفترچه صادر شده است. وضعیت نهاوند بدتر است و تعداد بیشتری دفترچه صادر شده است. البته برخی استان‌های دیگر هم همین شرایط را دارند و با کمبود دفترچه مواجه بوده‌اند اما وضعیت استان همدان بدتر است. همان‌طور که می‌دانید کسانی که اسلحه دارند نیمی از سهمیه فشنگ را می‌توانند تهیه کنند اما نیم دیگر مستلزم این است که دفترچه از سازمان محیط‌زیست اخذ کنند، به همین سبب شکارچیان برای گرفتن دفترچه مراجعه می‌کنند. یکی از تبعات افزایش دفترچه شکار در همدان تهدید گونه‌های جانوری منطقه است. در سال جاری چندین مورد درگیری بین محیط‌بانان و شکارچیان پیش آمد. یکی از این اتفاق‌ها که پرونده آن در محاکم قضایی در حال پیگیری است ورود قاچاقچیان پرنده از جنوب کشور به همدان بود. عربی در این باره می‌گوید: علاقه شیخ‌نشینان خلیج‌فارس به پرندگان شکاری ایران بسیار زیاد است. آنان از این پرندگان به عنوان تفریح استفاده می‌‌کنند یعنی این پرنده‌ها را آموزش می‌دهند تا برایشان شکار کنند. بازار خرید و فروش این پرنده‌ها در جنوب ایران هم داغ است به همین خاطر عده‌ای از اهالی استان‌های جنوبی به‌خصوص بوشهر در فصل پاییز به سمت غرب کشور می‌آیند تا پس از زنده‌گیری و صید پرندگان خود را به این بازار برسانند. ما پس از اطلاع از ورود این تیم اقدام به کمین و دستگیری آنان کردیم. بازداشت این افراد در صورتی موفقیت‌آمیز است که مردم محلی هم همکاری کنند. اینها متاسفانه راهنما‌هایی در استان میزبان دارند که به آنها کمک می‌کنند. ما به با همیاری محیط‌بان در پاییز امسال تیم شکارچی بوشهر را دستگیر کردیم و یک بهله بالابان، 7 بهله دلیجه و تعدادی قمری از آنان به دست آمد که آزاد‌شان کردیم.
شرایط نگهداری پرندگان پیش از آزادسازی در اداره کل محیط‌زیست همدان بسیار بد بود. یکی از کارکنان این اداره به نبود مکان مناسب برای حیوانات و پرندگانی که از شکارچیان می‌گیرند اشاره کرد. اما معاون فنی این اداره می‌گوید: به گمان من تعداد اسلحه‌هایی که دست مردم است با ظرفیت مناطق اصلا تناسب ندارد. بیشتر مالکان اسلحه شکار می‌کنند اما اگر همه اینها بخواهند در طول سال تنها در یک روز یک حیوان شکار کنند صدمه جبران‌ناپذیری به حیات‌وحش کشور خواهند زد. امروز متاسفانه تهیه مجوز اسلحه بسیار آسان‌تر از گذشته است و پیشنهاد من این است که از این روند جلوگیری شود. ظاهرا صلاحیت افراد مطرح است اما از محیط‌زیست استعلام نمی‌شود و به هرکسی که کارت پایان‌خدمت دارد. اسلحه می‌دهند؛ این مساله علاوه بر شکار مشکلاتی برای ما ایجاد می‌کند.
عربی ادامه می‌دهد: بحث فراخوانی که داده شد و برای اسلحه غیرمجاز مجوز صادر شد نیز در سطح ملی و در شورای امنیت ملی بررسی شد و سازمان محیط‌زیست مخالفت کرد اما به نتیجه نرسید. جای خوشبختی دارد که به اسلحه‌های گلوله زن مجوز ندادند، امیدوارم ندهند. اگر اسلحه غیرمجاز گلوله‌زنی هم مجوز بگیرد، دیگر قابل کنترل نیست. امروز بار بسیار سنگینی بر دوش محیط‌زیست است در حالی که امکاناتی در اختیار ندارد به‌خصوص در شرایطی که کشور از نظر اقتصادی در وضعیت خوبی به سر نمی‌برد. اولین جایی که آسیب می‌بیند، محیط‌زیست است. به‌طور مثال کسانی که اسلحه دارند تلاش می‌کنند از راه شکار خود را سیر کنند. گفته می‌شود در بدن بیشتر پرندگان و حیات وحش کشور ساچمه سربی وجود دارد. صدها نفر منتظر دفترچه هستند، عده‌ای کارت موقت دارند و منتظر اخذ گرفتن مجوز اسلحه‌اند و بعد از آن برای مجوز شکار به این سازمان مراجعه
خواهند کرد.

روزنامه فرهیختگان/ 23 بهمن 1392 / شماره 1312

سرما پرندگان تالاب شیرین‌سو را فراری داد

آلودگی تالاب شیرین‌سو توسط صیادان

سرما پرندگان تالاب شیرین‌سو را فراری داد

حسین زندی


در آستانه روز جهانی تالاب انجمن‌های فعال محیط‌زیست شهرستان همدان از تالاب شیرین‌سو بازدید کردند.
تالاب شیرین‌سو ازجمله تالاب‌های مصنوعی ایران است که به زیستگاه گونه‌های مختلف جانوری و پرندگان منطقه تبدیل شده است. در این زیستگاه ده‌ها گونه پرنده زندگی می‌کنند. اما امسال به دلیل یخبندان و سرمای زودرس بیشتر پرندگان مهاجرت کرده‌اند. این تالاب در مسیر جاده شهرستان کبودرآهنگ به زنجان و در کنار روستای شیرین‌سو واقع شده است. آب تالاب از طریق یک چشمه و بارندگی‌های فصلی تامین می‌شود و بخشی از آن توسط یک سد کوچک به مصرف کشاورزی می‌رسد. مساحت تالاب حدود 50 هکتار است و در سال‌های اخیر اطراف سد بادام‌کاری شده است. شهرستان کبودرآهنگ با دارا بودن دو منطقه شکارممنوع تنها دو محیط‌بان دارد. یکی از مشکلات اداره محیط‌زیست این شهرستان کمبود نیروی انسانی است. در این بازدید علاوه بر موارد یادشده، منظره و چشم‌انداز تالاب و خدمات موجود و موردنیاز مورد بحث قرار گرفت.
روح‌الله زال‌‌پور، کارشناس پایشی اداره محیط‌زیست شهرستان کبودرآهنگ در پایان این مراسم می‌گوید: تالاب ممنوعه شیرین‌سو با 50 هکتار مساحت تنوع پرنده‌ای خوبی دارد. در فصل‌های کوچ پرندگان با گونه‌های زیادی از پرندگان از قبیل درنا، انواع مرغ آبی، آب چلیک، پلیکان، حواسیل و باقرقره مواجه هستیم. پستاندارانی مثل سنجاب، خرگوش در فصل بهار و تابستان در این منطقه مشاهده می‌شدند، اما امسال چون فصل سرما زودتر آغاز شده سطح تالاب یخ‌زده و پرندگان کم شده‌اند.
این کارشناس در پاسخ به این سوال که آیا تالاب در سال‌های پیش یخ می‌زد، می‌گوید: بله در سال‌های پیش هم یخ می‌زد اما مدت کوتاهی، امسال سرما زودرس بود و یخبندان از آذرماه شروع شد. اکنون تنها چند مرغ آبی و تعدادی حواصیل در این زیستگاه مانده است. در حالی که تا دو ماه قبل بیش از 1000 قطعه مرغابی، 300 غاز و انواع حواسیل در این تالاب زندگی می‌کردند.
زال‌پور در مورد برخورد مردم محلی می‌گوید: خوشبختانه مردم اینجا در این چند سال بنا بر اطلاع‌رسانی‌های صورت‌گرفته، هم علاقه دارند و هم کمک و حمایت می‌کنند. مردم شیرین‌سو در زمینه حمایت از تالاب با محیط‌زیست همکاری خوبی دارند. اداره آب نیز همکاری لازم را دارد و افرادی که به عنوان همیار محیط‌زیست شناخته می‌شوند بسیار کمک‌کننده هستند. خوشبختانه تاکنون با مردم محلی مشکل خاصی نداشته‌ایم.
وی در خصوص ارتباط و تلاش اداره محیط‌زیست برای شکل‌گیری نهادهای مردمی می‌گوید: کبودرآهنگ چندین انجمن در زمینه محیط‌زیست دارد که با این اداره همکاری خوبی دارند. ما برنامه‌های مشترک زیادی اجرا کرده‌ایم. درمورد مشکلات زیست‌محیطی نیز تبادل‌نظر داریم و از نظرات بهره می‌بریم. این نهادها و همکاری‌ها باعث شده مردم محلی آگاهی‌های اولیه را برای حفظ تالاب داشته باشند. امیدواریم در آینده نزدیک هم این فعالیت‌ها بیشتر شود. زال‌پور در پاسخ به این پرسش که شهرستان کبودرآهنگ چه تعداد مناطق حفاظت‌شده یا منطقه شکارممنوع دارد؟ گفت: مناطق حفاظت‌شده در کبودرآهنگ نداریم اما از تاریخ 15 بهمن 1389 تالاب شیرین‌سو منطقه شکارممنوع شده و از پاییز سال 92 نیز منطقه آق‌داغ تا قینرجه به عنوان منطقه شکارممنوع به مدت پنج سال اعلام شد و تحت‌نظر اداره محیط‌زیست این شهرستان است.
زال‌پور در مورد علت مرگ‌و‌میر ماهی‌های این تالاب می‌گوید: متاسفانه سال‌های قبل توسط هیات ماهیگیری استان همدان جشنواره ماهیگیری برگزار شد و نسل ماهی‌ها از بین رفت و شاهد مرگ و میر ماهی‌ها بودیم که تعدادشان نیز بسیار کم شد. کسانی هم که با مجوز برای ماهیگیری می‌آیند صبح یا غروب یک ماهی هم نمی‌توانند بگیرند. با آزمایش‌هایی که انجام دادیم متوجه شدیم که آلودگی آب و مسموم شدن علت آن بوده است. این مسمومیت توسط خوراک و طعمه ماهی که توسط صیادان به آب ریخته شده بود، به وجود آمده است. ما امیدواریم بعد از عید نیز با رهاسازی ماهی بتوانیم گونه‌های مختلف ماهی را احیا کنیم. خوشبختانه این آلودگی‌ها به پرنده‌ها آسیبی نزد. بخشی از پرنده‌ها همه طول سال را در اینجا می‌مانند ازجمله مرغابی‌های سیاه، اما بخشی از پرندگان مهاجرت می‌کنند. محمد پیروز، مسوول هماهنگی این برنامه و عضو انجمن دوستان زمین می‌گوید: همکاری نهادهای غیردولتی و اداره‌ها می‌تواند در پیشبرد برنامه‌های مشترک مفید باشد به‌ویژه مساله محیط‌زیست در کشور باید جدی گرفته شود. شکار بی‌رویه، کم‌آبی، نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری ازجمله مواردی هستند که تشکل‌های مردم‌نهاد و سازمان محیط‌زیست ‌باید بیشتر به آن توجه کنند. این دوستدار محیط‌زیست می‌گوید: در همین راستا و همزمان با روز جهانی تالاب‌ها، هفته آینده نیز با اداره کل محیط‌زیست استان همدان برنامه مشترکی در یکی دیگر از تالاب‌های استان به نام «تالاب آق‌گل» خواهیم داشت. این تالاب ازجمله تالاب‌های در خطر است و باید تلاش کنیم احیا شود. امیدواریم رسانه‌ها به‌خصوص رسانه‌های تصویری به این مشکلات توجه بیشتری داشته باشند.


http://farheekhtegan.ir/fa/news/4326

روزنامه فرهیختگان / شماره 1311/ 21 بهمن 1392

شیرابه پسماند جوانرود درکام شهروندان

آلودگی زیست به شهر های کوچک رسید

شیرابه پسماند جوانرود درکام شهروندان

 

حسین زندی

آلودگی هوا، نبود مدیریت پسماند و به‌طور کلی بحران محیط‌زیست در کشور ما یک امر فراگیر و همیشگی است، استثنا وجود ندارد و نمی‌توان شهر، روستا یا منطقه‌ای را به‌عنوان نمونه نام برد که دچار این معضل خانمان‌سوز نباشد و بری و پاک از آلودگی و تخریب محیط‌زیست یا نابودی گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری باشد. در این رهگذر نمی‌توان به دنبال یک مقصر بود، چراکه هم سیاست‌های نهادهای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز دولتی نقش اساسی در این فرآیند دارند و هم مردم و شهروندان بدون مسوولیت‌پذیری و آموزش و با فاصله گرفتن از رفتارهای مدنی به تولید زباله و رها کردن آن در دل طبیعت مشغولند.

به نظر می‌رسد کسی به فکر راهکار نیست یا اقدام قابل‌توجهی تاکنون به چشم نمی‌خورد، در منطقه‌ای زباله‌ها در کنار جاده‌ها رها شده و در نقطه دیگر پس از تجمیع پسماند هر چند روز یک بار آن را در فضای باز به آتش می‌کشند یا در کنار شهری پس از انباشت زباله آن را در زیر خاک دفن می‌کنند. این اعمال بیشتر توسط عوامل مدیریت شهری و کارکنان شهرداری‌ها صورت می‌گیرد و غیاب سازمان‌های مردم‌نهاد، هیچ ‌اعتراض و واکنش اجتماعی‌ای را در پی ندارد، مردم نیز آسان‌ترین راه را برمی‌گزینند.

جوانرود یکی از این شهرهاست که در غرب استان کرمانشاه و در یک نقطه کوهستانی واقع شده است. این شهر در سال‌های گذشته به‌عنوان یک منطقه گردشگرپذیر هدف و مقصد سفر هزاران نفر از علاقه‌مندان توریسم تجاری کشور بوده است و انواع لوازم برقی و اجناس چینی ارزان‌قیمت خانواده‌های زیادی را به این شهر مرزی می‌کشاند.

در ارتفاعات غربی این شهرستان و در فاصله یک کیلومتری مناطق مسکونی بخش بزرگی از جنگل‌ها را نابود کرده‌اند تا محلی برای تجمیع پسماند شهری ایجاد کنند. نزدیکی این نقطه به شهر باعث می‌شود در فصل گرما و تابستان بوی تعفن آسایش شهروندان را بگیرد و هجوم حشرات بیماری‌های جدید را به ارمغان آورد. در فصل‌های دیگر نیز بارش برف و باران روی زباله‌ها موجب تزریق شیرابه در سفره‌های زیرزمینی می‌شود و رودخانه‌ها را آلوده می‌کند. نکته اصلی این است که بخشی از آب نوشیدنی روستاهای پایین‌دست از همین سفره‌ها تامین می‌شود. وزش باد این زباله‌ها را تا شعاع چند کیلومتری در میان جنگل‌ها پراکنده کرده و منظره بسیار ناگواری را پدید آورده است.

یکی از مسوولان خدمات شهری جوانرود که می‌خواهد نامش فاش نشود درباره اینکه چرا مدیریت استانداردی برای دفع زباله صورت نمی‌گیرد و این شیوه موجب بیماری مردم و نابودی محیط‌زیست می‌شود می‌گوید: ما زباله‌ها را پس از تخلیه در این مکان، دپو می‌کنیم و روی آن با لودر و بیل مکانیکی خاک می‌ریزیم، این اقدامات موقتی است و کسی مریض نمی‌شود. زباله‌ها خشک است، آب ندارد اما برای پیشگیری بعضی اوقات زباله‌ها را آتش می‌زنیم.

اما دبیر انجمن ژین و ژینگه البرز در شهر کرمانشاه درباره وضعیت مدیریت پسماند جوانرود، می‌گوید: برمبنای اصول بهداشتی و بهسازی زیست‌محیطی باید زباله‌ها که منشا انواع آلودگی هستند در اسرع وقت دفع شوند، چراکه در غیر این صورت انتشار و انتقال بیماری، ایجاد بوی نامطبوع و چشم‌اندازهای بد و نشت شیرابه زباله‌ها باعث آلودگی شدید محیط‌زیست می‌شود. اما اگر دفع زباله در کنار خانه‌های ما صورت گیرد چه اتفاقی خواهد افتاد. شهرستان جوانرود یکی از شهرستان‌های استان کرمانشاه با چنین مشکلی روبه‌رو است.

محل دفع زباله در این شهرستان به دلیل گسترش ساخت‌وسازها به فاصله 500متری حومه شهر رسیده است. زمانی این محل، تفریحگاهی به اسم شمامه‌ای و دارای آبشاری زیبا به همین نام بوده است که متاسفانه در حال حاضر محل دفع زباله است.

سیامک فتاحی به وظایف شهرداری‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: براساس قانون مدیریت پسماندها در محدوده شهر، شهرداری‌ها رسما به‌عنوان ارگان مدیریت‌کننده زباله‌های خانگی شناخته شده‌اند و شهرداری جوانرود نیز از این امر مستثنی نیست. اما دیده می‌شود این سازمان در این زمینه به درستی عمل نکرده، چراکه نه‌تنها با دفع زباله‌ها، یک مکان تفریحی و توریستی را به زباله‌دانی تبدیل کرده بلکه با آزاد‌سازی زمین‌های اطراف این محل به این مشکل هرچه بیشتر دامن می‌زند. جالب اینجاست که محل احداث مسکن مهر هلانیه جوانرود نیز در فاصله 500 متری از محل دفع زباله‌های این شهرستان است. این فاصله کاملا در تناقض با دستورالعمل‌های بهداشتی دفع زباله‌هاست و ساکنان این ساختمان‌ها با مشکلات بهداشتی و محیطی فراوانی روبه‌رو خواهند شد.

این فعال محیط‌زیست ادامه می‌دهد: اما پیشنهاد ما در این زمینه این است که قبل از هر کاری شهرداری محل دفع زباله‌های این شهر را با بهره‌گیری از نظرات کارشناسان بهداشت و محیط‌زیست و همچنین زمین‌شناسی، انتخاب کند و همزمان روش‌های جدید دفع مواد و پسماند را نیز به کار برد. این روش‌ها شامل پیشگیری از تولید زباله، تفکیک زباله‌ها، سوزاندن پسماندهای عفونی با استفاده از دستگاه زباله‌سوز دارای فیلتر و... می‌شود.

فتاحی می‌گوید: پیشگیری از تولید زباله با آموزش فرهنگ‌سازی نحوه کاهش تولید زباله از طرف نهادها و به‌خصوص نهادهای مردمی (انجمن‌های محیط‌زیست)

امکان پذیر است. شهرداری‌ها می‌توانند با بهره‌گیری از توانایی‌های نهادهای مردمی و استفاده از ایده‌های این نهادها گام موثری در این زمینه بردارند.

تفکیک پسماند خانگی به محض تولید زباله می‌تواند بخش اعظمی از مشکلات بازیافت زباله و آلودگی‌های زیست‌محیطی ناشی از دفن زباله را برطرف کند. می‌توان در منزل از دو کیسه آبی و مشکی استفاده کرد؛ طبق استاندارد باید پسماند خشک در مخزن یا کیسه آبی و پسماند ‌تر در مخزن یا کیسه مشکی رنگ قرار گیرد. 


http://farheekhtegan.ir/fa/news/3335


مسجدجامع قزوین را دریابید

مسجدجامع قزوین را دریابید
http://farheekhtegan.ir/fa/#news/3144?&_suid=138963962718404800560405889356


مشاور عالی سازمان میراث فرهنگی:
مسجدجامع قزوین را دریابید
 
حسین زندی 

اگر بگوییم شهر قزوین در حوزه مرمت بناها و بافت‌های تاریخی نمونه موفقی است پربیراه نگفته‌ایم اگر چه فاصله زیادی با استاندارد‌های جهانی دارد اما الگویی خاص در کشور به شمار می‌رود؛ چه از نظر تعداد و کمیت و حجم آثار مرمت‌شده و چه به لحاظ کیفیت در مقایسه با دیگر شهرها و چه حضور افرادی که در این شهر تاریخی به کاوش و باستان‌شناسی یا مرمت آثار و بناهای تاریخی پرداخته‌اند. با اینکه بخش بزرگی از بافت مجموعه سعدالسلطنه یا خیابان دولت و چهل‌ستون و... مرمت و بازسازی شده اما نمونه‌هایی از بناها همچنان بلاتکلیف است و جزو آثار در خطر محسوب می‌شود که اگر هرچه زودتر به دادش نرسند، نابود می‌شود. مسجدجامع نمونه‌ای از این آثار است که یکی از مناره‌های این مسجد تاریخی بر اثر سهل‌انگاری مسوولان سال گذشته در آتش سوخت. این مسجد به سبک چهارایوانی و به فرمان هارون‌الرشید و به سال ۱۹۲ هجری ساخته شده که در یورش مغولان به قزوین بخشی از آن (و ازجمله ایوان جنوبی) تخریب و در دوره‌های بعد تعمیر شد.
در همین رابطه با مهدی مجابی، یکی از بزرگان علم مرمت کشور و مشاور عالی سازمان میراث فرهنگی که از اهالی قزوین نیز است گفت‌وگویی کرده‌ایم که در پی می‌آید:

‌آنچه در قزوین مشاهده می‌شود نسبت به شهرهای دیگر ایران مثبت‌تر و قابل‌تامل‌تر است یعنی آنچه در سعدالسلطنه و دیگر بناها دیده می‌شود کار مهمی در مرمت است و این حجم مرمت و بازسازی را در دیگر نقاط ایران کمتر می‌بینیم. به نظر می‌رسد اتفاق‌های خوبی در زمینه مرمت افتاده اما مواردی وجود دارد که اورژانسی و ضرب‌الاجلی است. برای نمونه به مسجدجامع قزوین می‌توان اشاره کرد که وضعیت خوبی ندارد. به نظر شما درباره این اثر تاریخی چه کاری می‌توان کرد؟
مسجدجامع قزوین از بناهای درجه یک تاریخی ایران و بنای عظیمی است. این بنا از نظر فنی مشکلات زیادی دارد و باید گفت مرمت این پروژه سال‌هاست متوقف شده و این توقف مربوط به سال‌های اخیر نیست؛ در حالی که زمانی پروژه فعالی بود و گروه‌های مرمتی در آن فعالیت می‌کردند اما چند دهه است که مسکوت مانده. اما به نظر می‌رسد در این دوره جدید که در سازمان میراث فرهنگی شروع شده، توجه بیشتری به بناهای درجه یک شود یعنی به جای اینکه ما به بناهای درجه سه و چهار تاریخی اولویت دهیم باید بناهای درجه یک مانند مسجدجامع قزوین، مسجدجامع گلپایگان و اصفهان و مانند اینها را در اولویت مرمت بگذاریم و برای آنها اعتبار و بودجه در نظر گیریم. متاسفانه چندین دهه است کاری نکرده‌اند و صدمات خیلی خطرناکی بر این بناها وارد شده است.
‌عرض کردم انگار یک ضرب‌الاجلی لازم است برای این مورد به‌خصوص، قبلا هم غربی‌ها کار کرده‌اند، حال سوال من این است آیا لازم است برای نجات این بنای کم‌نظیر از متخصصان غربی استفاده شود؟
بله در سال‌های گذشته ایتالیایی‌ها در این مسجد کار کردند و بعد از اینکه آنها رفتند دیگر کاری انجام نشد. اما احتیاج به غربی‌ها نیست در ایران کارشناسانی داریم که می‌توانند از پس این پروژه‌ها برآیند ولی مساله مهم اعتبارات لازم است که در نظر بگیرند.
‌بحث اعتبار پیش آمد. به نظر می‌آید در حال حاضر شرایط جلب مشارکت‌های مردمی برای مرمت بناهای مذهبی تاریخی مثل مساجد آماده است. یعنی باورهای مذهبی مردم می‌تواند در جلب و جذب مشارکت عمومی مفید باشد. پیشنهاد و نظرتان در این باره چیست؟
بله می‌توان استفاده کرد، اما متاسفانه این مسجد از آن بهره‌ای نبرده است. پیشنهاد ما این است که هرچه زودتر به وضعیت مسجدجامع قزوین رسیدگی و از همه موارد و مشارکت‌ها استفاده شود. اداره امور مساجد، سازمان میراث فرهنگی، شهرداری و مردم همه باید متوجه باشند که اولویت با این مسجد است.
‌یعنی می‌توان از گفته‌های شما نتیجه گرفت که نمونه موفقی از مشارکت‌های مردمی در این پروژه اتفاق بیفتد؟
بله می‌تواند اتفاق بیفتد. این پروژه‌ای خوب است اما متاسفانه دچار این بدشانسی شده است.
‌من سوال اول را که کلیشه‌ای‌تر است همیشه آخر می‌پرسم. وضعیت مرمتی شهر قزوین را چطور می‌بینید؟
پیش از این قزوین یکی از کانون‌های مرمت بناهای تاریخی ایران بود اما به دلیلی که من نمی‌دانم این کانون بودن و مرکزیت را از دست داده اما در حال حاضر نمی‌توانیم بگوییم که یکی از کانون‌های موفق مرمت در ایران است.
‌برای بازیابی و اینکه دوباره این اتفاق بیفتد چه کار می‌توان کرد؟
حتما می‌شود تنها تلاش و همت می‌خواهد.
‌در این شهر بزرگان و نام‌آورانی ازجمله زنده‌یاد دکتر پرویز ورجاوند کار کرده‌اند، حضور این افراد چه نقشی در باستان‌شناسی و مرمت شهر قزوین داشته و دارد؟
همان جایگاه که اشاره شد از تاثیر این بزرگان بوده و حتما امروز هم می‌توان به آن نقش رسید. ما امیدواریم در دوره جدید میراث فرهنگی این اتفاق بیفتد و قزوین جایگاه خود را به دست بیاورد.